معرفی دیانت بهائی

دیانت بهائی در 23 مه 1844 میلادی با ظهور شخصیت درخشنده ای به نام سید علی محمد باب که زندگیش از بسیاری جها ت زندگی حضرت مسیح را به خاطر می آورد ، در شهر شیراز آغاز گشت . در آن تاریخ حضرت باب ، در حالی که 25 سال از سنش می گذشت ، اعلام کرد که از طرف خداوند مامور است تا بشریت را برای ظهور قریب الوقوع پیامبر بزرگی که تمام ادیان جهان در انتظارش هستند و عالم انسانی را یه سوی وحدت و برادری جهانی رهبری خواهد نمود آماده سازد . سخنان و تعلیمات حضرت باب چنان تاثیری در مردم داشت که در مدت کوتاهی عده کثیری از تمام طبقات مردم ایران به او گرویدند ، ولی از طرف دیگر ادعای وی مخالفت و خشم شدید اولیاء امور را برانگیخت . حضرت باب دستگیر گشت و عاقبت پس از شش سال زندان و تبعید درسال 1850 میلادی در سن 31 سالگی در شهر تبریز به دستور حکومت وفتوای علماء به شهادت رسید . هم چنین بیست هزار نفر از پیروان او تنها به جرم ایمان خود به فجیع ترین و تکان دهنده ترین وضعی ، به شهادت رسیدند .
پیام آور بزرگی که حضرت باب ظهورش را به اهل عالم بشارت داد و در راهش جان خودرا فدا نمود ، حضرت بهاء الله بودند . هنگام ظهور حضرت باب ، حضرت بهاء الله 27 سال از عمرشان می گذشت و به محض شنیدن پیام باب در نهایت قدرت و از خود گذشتگی به حمایت و نصرت امر آن حضرت قیام کردند . در سال 1852 ایشان نیز از طرف همان قوای تعصب و جاهلیت دستگیر شدند و مدت چهار ماه در سیاه چال طهران که یک زندان زیرزمینی متعفن و مرطوب و کاملا تاریک بود و کمتر کسی جان به سلامت از آن به در می برد، زندانی گشتند . زنجیری به گردنشان افکنده بودند که از شدت سنگینی سر را به زانوان می رسانید . در چنین شرایطی بود که به وحی الهی دریافتند که همان موعودی هستند که حضرت باب به ظهورش بشارت داده بود. ولی این راز را تاسال 1863 مکتوم داشتند و در این سال قبل از تبعیدشان از بغداد به اسلامبول آشکارا آن را اعلام فرمودند. پس از آزادی از زندان سیاه چال به فرمان ناصرالدین شاه قاجار از ایران به بغداد تبعید شدند . این آغاز دوره چهل ساله ای از حبس و تبعید بود که از طرف شاه قاجار و سلطان عثمانی رهبری می شد و تا پایان زندگی حضرت بهاء الله ادامه یافت و ایشان را از بغداد ، اسلامبول و ادرنه به زندان بزرگ عکا رسانید .کلیه کوششها در مخالفت با حضرت بهاالله و تعالیمشان از طرف دو حکومت مقتدر،پادشاه ایران و سلطان عثمانی بود ولی نور حقیقت به آسانی خاموش شدنی نیست.آب فراوانی که بر این آتش ریخته میشد تا شعله آن را خاموش نماید تبدیل به روغن شده آتش را با شدت بیشتری شعله ور می ساخت .هیچ چیز نمی توانست مانع رشد ونفوذامر حضرت بهاالله گردد.هرقدرمقامات حکومتی ایشان را تبعید می کردند، تعداد نفوسی که به تعالیم مبارک جذب می شدند وبه عظمت و اقتدارشان پی می بردند ،بیشتر می شد. در فاصله سال های 1867و 1873 بود که حضرت بهاء الله الواح یا نامه های تاریخی خود را برای مهم ترین رهبران سیاسی و مذهبی آن زمان فرستادند و پیام ورسالت خودرا به آنان ابلاغ نمودند . این زمامداران عبارت بودند از پاپ اعظم ( پیوس نهم ) ، ناپلئون سوم پادشاه فرانسه ، ویکتوریا ملکه انگلستان ، ویلهلم اول قیصر آلمان ، الکساندر دوم تزار روسیه ، فرانسوا ژوزف امپراطور اتریش ، عبدالعزیز سلطان عثما نی و ناصرالدین شاه قاجار .
حسادت برخی از بابیان و دشمنی علما موجب گردید که حضرت بهاء الله مجددا به محل دورتر و بدآب و هواتری یعنی شهر عکا در فلسطین تبعید شود . حضرت بهاء الله در طی حیات خود بیش از چهل سال بلایا را تحمل فرمودند تا ندای الهی را به گوش مردم رسانیده وبه این عالم که بالاخره به موفقیت حتمی این امر منجر خواهد شد حب وقوه روحانی ببخشند . از ایشان متجاوز از صدها جلد کتاب و هزاران لوح و رساله و همچنین تعداد بی شماری ادعیه و مناجات باقی مانده که غذای روحانی اهل عالم برای قرن هاست .
از جمله مهم ترین آثار حضرت بهاء الله می توان از کتاب مستطاب اقدس به عنوان ام الکتاب و مجموعه قوانین و احکام دور بهائی نام برد . درکنار آن باید از کتبی چون کتاب ایقان ( تشریح اصول اساسی اعتقادات بهائی درباره خدا و مظاهر مقدسه و ادیان ) ، کلمات مکنونه ، هفت وادی ، رساله ابن ذئب ، چهاروادی و بسیاری کتب دیگر نام برد .
حضرت بهاء الله قبل از صعودشان در طی وصیت نامه ای که به قلم ومهر و موم و امضاء مبارکشان تنظیم شده بود ، جانشین و مبین آیاتشان و مرکز عهد و میثاق دور بهائی را معین نموده و فرزند ارشدشان یعنی حضرت عبدالبهاء را بر این مقام گماردند .
حضرت بهاء الله در سال 1892 در سن 75 سالگی دیده از این جهان فرو بستند .
حضرت عبدالبهاء ( 1921 –1844 میلادی ) فرزند ارشد حضرت بهاء الله به موجب وصیت نامه پدر بزرگوارشان به عنوان مرکز میثاق و مرجع بهائیان و مبین آثار مبارکه و مثل اعلای زندگی بهائی معرفی گشتند . ایشان که از سن 8 سالگی در تمام بلایا و رنج های حبس و تبعید ، شریک و همدرد باوفای پدر خویش بودند ، تا سالیان سال بعد از درگذشت پدر بزرگوارشان هم چنان زندانی دولت عثمانی باقی ماندند . تا اینکه در سال 1908 میلادی با انقلاب ترک جوان و سقوط خلافت عثمانی آزاد گردیدند و به سال 1910 در سن 66 سالگی سفر سه ساله ای را برای انتشار پیام حضرت بهاء الله به مصر ، اروپا و آمریکا آغاز کردند . در این سفر تاریخی در مساجد ، معابد ، کلیساها ، دانشگاه ها و مجامع فرهنگی و فلسفی و غیره در مقابل جمعیت های کثیری اصول تعالیم حضرت بهاء الله را اعلان نموده ،انتشار دادند و بذرهای وحدت عالم انسانی را که از دست پدر گرفته بودند با دست های خویش در بسیاری از ممالک دور دست بیفشاندند .
حضرت شوقی ربانی ( 1957 – 1897 )، نوه حضرت عبدالبهاء برطبق الواح وصایای ایشان ، به عنوان ولی امر بهائی ، با مسئولیت هدایت مراحل تکامل جامعه جهانی بهائی ، محافظت امر ، تبیین آثار مقدسه بهائی و ترجمه آنها معین گردیدند.
در مدت 36 سال رهبری دائمی و مملو از فداکاری ایشان پیام بهائی در بیش از 250 مملکت شرق و غرب جهان نفوذ یافت . به طوری که ملاحظه می شود در دیانت بهائی حضرت باب مبشر ، حضرت بهاء الله شارع اعظم و موسس و حامل پیام الهی برای عصر جدید ، حضرت عبدالبهاء مبین و مهندس نظم بدیع و بالاخره حضرت شوقی افندی ربانی مجری نظم بدیع می باشند . هم ایشان بودند که شالوده نظم بدیع را در سراسر جهان بنا نهاد ه ، پایه های رزین آن را استوار فرمودند تا ضامن سعادت نوع انسان و ثمره پیام بهائی در عالم امکان گردد .
تعالیم روحانی و اجتماعی دیانت بهائی
حضرت بهاءالله با ظهور خود تعالیمی را به بشریت ارائه فرمودند که عالم را قادر به ساختن دنیائی جدید می سازد . برخی از این تعالیم که اساس معتقدات روحانی و اجتماعی بهائیان را تشکیل می دهد عبارتند از:
1- وحدت عالم انسانی
2- تحری حقیقت
3- ترک انواع تعصبات ( مذهبی ، نژادی ، ملی ، سیاسی )
4- وحدت اساس ادیان
5- لزوم تطابق دین با علم و عقل
6- تساوی حقوق زنان و مردان
7- تعلیم و تربیت عمومی و اجباری
8- تعدیل معیشت
9- ایجاد یا انتخاب یک زبان بین المللی که به عنوان زبان دوم در تمام مدارس عالم تدریس شود ومقدمه ا یجاد ا تحاد درمیان ملل باشد .
10- برقراری صلح جهانی
11- دین باید سبب الفت و محبت باشد
12- عالم انسانی محتاج نفثات روح القدس است
نظم اداری بهائی
جامعه بهائی مطا بق با اصول کلی که حضرت بهاء الله اعلام کرده ، و از طریق تشکیلاتی که ایشان به وجود آورده و حضرت عبدالبهاء درباره اش توضیح داده و آن را گسترانده است ، اداره می شود . این اصول و تشکیلات ، نظم اداری بهائی را تشکیل می دهد که به اعتقاد بهائیان دستور العمل کلی نظم جهان در آینده است . اداره جامعه بهائی در سطح محلی و با انتخاب محفل روحانی محلی آغاز می شود . جریان انتخابات بدون نامزد شدن و فعالیت های تبلیغاتی است . محفل روحا نی محلی برهمه امور محلی جامعه بهائی نظارت دارد و هرسال نیز بهائیان نمایندگانی را برای شرکت در یک مجلس شور ملی برمی گزینند . نمایندگان آن انجمن ، محفل روحا نی ملی را که نظارت بر امور جامعه بهائی درهر کشور را بر عهده دارد ، انتخاب می کنند . اعضاء همه محافل روحا نی ملی در دنیا نیز هر پنج سال یک بار در یک مجلس شور بین المللی جمع می شوند و عالی ترین مرجع اداری، که بیت العدل اعظم نام دارد را انتخاب می کنند . مطابق آثار حضرت بهاء الله بیت العدل اعظم عالی ترین مرجع اداری و قانون گزاری و قضائی جامعه بهائی است که وظیفه اش اجرای احکام حضرت بهاء الله و وضع قوانینی است که در آثار مقدسه نیامده است .

زمانه ما زمانه ناکامی ها ، عصیان هاو نابسامانی های بشر است . هیچ گاه بشر از وسایل رفاه و آسایش و سرگرمی و تفریح به این حد برخوردار نبوده است . هیچ گاه انسان چون امروزه موفق نشده بود نمایشگر چنین معجزات و صحنه های حیرت انگیزی درجهان علم شود که دل ذره را بشکافد ، در سفینه ای آسمان پیما سوار شده بر کره ماه پیاده شود ودر همان لحظه، نهادن اولین گام های خودرا بریک کره آسمانی به هم نوع خود در زمین نمایش دهد ، قلب سالم انسان مرده ای را جانشین قلب مریض انسان زنده ای کند و آن را در سینه او به طپش درآورد . تمام این معجزات که تا چندی پیش رویائی بیش نبود اکنون حقیقت گشته است .

ولی شگفتا که هیچ زمانی نیز نوع انسان این چنین درمانده و مضطرب نبوده و خودرا تا این حد تنها و تیره بخت نیافته است . آمار سرسام آور خودکشی و اعتیاد به الکل و مواد مخدر در زمان ما که در تاریخ بشریت بی سابقه است شاهدی بارز و گویا بر این حقیقت تلخ است . چرا ؟ براستی چرا هر چه جوامع بشری مترقی تر و پیش رفته تر است افراد انسانی خودرا گم گشته تر و سرگردان تر می یابند ؟
بشر بدون مقیاس و معیار در مقابل بزرگ ترین سوال زندگی خود که " هدف و مقصود از این زندگی چیست ؟" بدون جواب و حیران و سرگردان است . نمی داند برای چه زنده است ، نمی داند کجا است و نمی داند به کدام طرف می رود . از این رو است که این چنین رنج می برد و تا این حد از تنهائی و بی هدفی خود تلخ کام است و به همین جهت است که تعادل روحی خودرا از دست می دهد ، یا برای فرار از تنهائی و تلخ کامی خود به الکل و مواد مخدر پناه می برد و در مرحله آخر رشته زندگی خود را می گسلد .
علت اساسی تمام این دردها و نا بسامانی های بشر زمان ما ، روی برگرداندن از خدا و قوانین الهی و توجه و روی آوردن به مادیت و ماده پرستی است . زیرا این فقط ادیان الهی هستند که صحیح ترین و دقیق ترین مقیاس و معیار را به آدمی عرضه می دارند . مقیاس و معیار صحیح نیز خود محصول تعالیم و قوانین الهی برای عصر جدید و مطابق احتیاجات زمان است .
امروز دیانت بهائی است که قطب نمای هدایت را در کشتی خدا در دست دارد . جهت را نشان می دهد ، هدف را مشخص می کند . گمگشتگان دریای هستی را با اطمینان و ایقان به سوی ساحل موعود پیامبرا ن، یعنی سرزمین وحدت و یگانگی بشر همراه می برد .
انسانی که تا دیروز برای فرار از تنهائی ، نومیدی وبیهود گی زندگیش راه تباهی می پیمود ، اکنون در ظل این پیام آسما نی شاهد دگرگونی عظیم وجود خویش می گردد . او که تا چند لحظه پیش مرده ای در وادی غفلت و سرگردانی بود با نوشیدن جرعه ای از ساغر الهی زنده می شود و ازنوتولد می یابد . آن که تا دیروز بی مقیاس و معیار ، بدون هدف و مقصود ، عاجز و سرگردان ، چون پر کاهی خود را بازیچه طوفان ها و گرد بادهای روزگار می پنداشت ، ناگهان در تابش نور خداوندی به خود می آید و به مقام والای انسانی خویش پی می برد . او اکنون هدفی چنان شریف و الهام بخش یافته است که در پرتو آن رنج ها و تلخ کامی ها ی زندگی برایش نه فقط قابل تحمل بلکه گوارا و لذت بخش گشته است . زیرا که او اینک کارگری از کارگران کارگاه الهی است که در خدمت کارفرمای آسمانی موثرترین ، سازنده ترین و ثمر بخش ترین کارعالم هستی را انجام می دهد .
آیا می توان هدفی عظیم تر و باشکوه تر از بنا ی وحدت عالم انسانی و کوششی پرثمرتر و پایدارتر از خدمت به تمام بشر برای نوع انسان تصور نمود که زندگی او را به این پایه غنی و پرمعنی و سرشار از سعادت واقعی نماید ؟