هوالله
… اساس دین الهی یکی است.
هر یک از ادیان مقدسه الهیه که تا حال نازل شده منقسم به دو قسم است.یک قسم روحانیات است. معرفت الله است موهبت الله است فضائل عالم انسانی است کمالات آسمانیست که تعلق به عالم اخلاق دارد این حقیقت است و این اصل است و جمیع انبیای الهی به حقیقت دعوت کردند حقیقت محبت الله است حقیقت معرفت الله است حقیقت ولادت ثانویه است حقیقت استفاضه از نفثات روح القدس است حقیقت وحدت عالم انسانی است حقیقت الفت بین بشر است حقیقت دوستی است حقیقت عدل است.
حقیقت مساوات بین بشر است.جمیع انبیای الهی این را تاسیس و ترویج کردند.پس ادیان الهی یکیست . و قسم دیگر که تعلق به جسمانیات دارد و فرع است در آن به حساب اقتضاء زمان تغییر و تبدیل حاصل می شود مثل اینکه در شریعت تورات طلاق جایز در شریعت مسیح جایز نه. در شریعت مو سی سبت بود و در شریعت مسیح نسخ شد.این تعلق به جسمانیت دارد .اهمیتی ندارد به حسب اقتضاء زمان تغییر و تبدیل می شود. عالم امکان مثل هیکل انسان می ماند گاهی صحت دارد گاهی علیل و مریض است لهذا معالجات نظر به اختلاف امراض متفاوت است. یک روز علت از حرارت است باید تبرید شود. یک روز مرض از رطوبت است باید علاج دیگر گردد .مراد این است که آن قسم از شریعت الله که تعلق بعالم جسمانی دارد آن تغییر و تبدیل حاصل می کند و این نظر به اقتضاء زمان است.در زمان موسی یک نوع اقتضایی بود در زمان مسیح نوعی دیگر.در زمان موسی طفل شیر خوار بود شیر لازم داشت در زمان مسیح غذاخوار شد ملاحظه کنید که انسان از بدایت حیات تا نهایت در جمیع اطوار یک شخص است.همین طور دین الله در جمیع اطوار یک دین است.انسان در بدایت جنین است بعد از آن طفل شیر خوار بعد از آن طفل راهق بعد از آن ببلوغ میرسد بعد از آن جوان می شود بعد به کمال بهد پیر می شود هر چند احوال و اطوار مختلف پیدا می کند لکن باز یکی است. همین طور دین الهی یک دین است زیرا حقیقت است و حقیقت تعدد قبول نکند. این اختلافی که ملاحظه می کنید در ادیان الهی مثل اختلاف انسان است از بدایت حیات تا نهایت حیات. مثلا آنکه الان پیر است همان انسان چنین است ؛ هرچند که متفاوت و مختلف است و به حسب ظاهر اختلاف دارد ولی باز انسان واحد است. همین طور دین الهی هرچند ظواهر آن در ایام انبیا مختلف است لکن حقیقت واحد است پس باید به آن حقیقت متوسل شویم تا کل ملل عالم متفق شوند تا این نزاع و جدال به کلی زائل شود. جمیع بشر متحد و متفق شوند.
منبع : خطابه حضرت عبدالبهاء در پاریس -30 نوامبر 1911
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر