· دیانت بهائی برخاسته از کشور ایران است ولی آموزه های آن برای بهبود و رفاه تمام اهل دنیاست.
· حضرت بهاءالله در نامه ها و خطاب هایی به سران آنوقت جهان لزوم صلح جهانی و تاسیس پارلمان جهانی را گوشزد نموده بودند. متاسفانه ندا و پیام صلح او تا پس از جنگ جهانی اول گوش شنوایی نیافت.
· آموزه های بهائی با ارائه طرحهای نوینی چون تساوی حقوق زنان و مردان ، وحدت در کثرت ، برابری نژادی و توجه به سوادآموزی توانسته اند اندیشهء متعالی وحدت عالم انسانی را به مردم جهان معرفی کنند.
· تاثیر تعالیم بهائی چنان است که در آفریقای جنوبی و در سال های آپارتاید بهائیان توانستند سیاه پوستان و سفیدپوستان بهائی آن کشور را که قلبا متحد کرده بودند در جلسات بهائی مشترک گردهم آورند. این اقدام گرچه با مخالفت دولت آپارتاید روبرو شد ولی متاثر از تعالیم بهائی در برابری نژادی و اندیشهء وحدت عالم انسانی بود.
در دیانت بهائی دست به شمشیر بردن برای انتشار دین و به بهانهء سعادت بشر مجاز نیست. بهائیان پیام دیانت خود را که وحدت نوع انسان، برداشتن تبعیض و تعصب و برقراری صلح عمومی لازم می دانند. شتاب بهائیان برای انتشار آیین بهائی ، مبنی بر این ضرورت است. در این دو سده ، جهان هر روز خود را به مرگ و نابودی نزدیک تر می سازد و بهائیان به عنوان الهام گیرندگان از دنیایی ماوراء ، این را وظیفه خود می دانسته اند که برای جلوگیری از این انهدام ، پیام صلح و وحدت خود را به همگان ابلاغ دارند. نه فقط پیام صلح که روش ایجاد آن صلح را نیز در اختیار مردم جهان بگذارند. اگر این گونه نبود ، حضرت عبدالبها دو سال پیش از جنگ جهانی اول ، ندای صلح را به گوش اروپاییان نمی رساندند و آنان را انذار نمی دادند که اروپا انبار مهممات و جنگ افزار شده است. افسوس گوشی بدهکار در میان آن مردمان یافت نشد و تاوان آن نیز پرداخته گشت. نکته باریک تر زمو این جا است که بهائیان ایران ، گاهی در کوره دهات ها ، به خاطر تعالیم حضرت بهاءالله و برقراری صلح جان باخته اند تا بگویند که دنیا به یک قانون واحد نیاز دارد. اما سیاسیون عالم که خود را خدای علم و دانش می انگارند ، هنوز فریاد ناسیونالیزم افراطی می زنند و بر اساس این کوتاه فکری، سازهای منافع ملی را با کوک جنگ می نوازند! چگونه بهائیان برای ارسال آن چه که بهاءالله در اختیارشان نهاده ، با تعجیل اقدام نکنند؟ چقدر خون ها ریخته شد تا سازمان ملل متحد به وجود آمد ، آن هم با این وضع سیاسی و ناقص. بهاءالله در دوره ناصرالدین شاه وجوب چنین سازمانی را به سیاسیون و مردم عالم گوشزد نمودند و آیا برای غیر بهائیان درس عبرت نیست و نباید باشد که بهائیان دوره ناصرالدین شاه حرف از حکومت جهانی می زده اند! و امروزه هنوز دیگران بر همان منوال قدیم گام بر میدارند و خود را به هلاکت نزدیک می سازند؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر