اصل و اساس همهء ادیان الهی ارتباط با خداست. خداوند كه خالق جهان هستی، از جمله نوع انسان، است از طریق پیامبران خود (كه نه تنها دستورات او را به انسانها میرسانند، بلكه مظهر همهء اسمها و صفات نیكوی او هستند و بدین سبب نیز شناخت انسان نسبت به او را افزایش میدهند) با نوع انسان ارتباط برقرار میسازد و به آنان میآموزد كه چگونه با خود، با دیگر افراد انسان، با جامعه، و با او ارتباط داشته باشند.
انسانی كه یاد و عشق خداوند را در دل دارد همیشه و در هر حال با محبوب خود در راز و نیاز است و گاهی آنچه را در دل دارد با هر كلمهای كه بخواهد بر زبان میآورد. اما علاوه بر آن، درهمهء ادیان الهی نمازها، دعاها و مناجاتهایی وجود دارد كه انسانها میتوانند بهوسیلهء آنها به ستایش خداوند پردازند و عشق و محبت خود را نسبت به او بیان نمایند و فضل و رحمت او را بطلبند. با بررسی این نمازها و دعاها و مناجاتها میتوان فهمید كه رابطهء خدا با انسان چگونه است و رابطهء انسان با خدا چگونه باید باشد. در این مجموعه مقالات برآنیم كه نمازهای دیانت بهائی را به این منظور مورد بررسی قرار دهیم.
در دیانت بهائی دعاها و مناجاتهای بسیاری از قلم حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء و به تعداد كمتری از قلم حضرت ولیامرالله جاری شده است كه بعضی از آنها مناسبتهای خاصی دارند (مثلاً مربوط به روزهای خاصی مثل نوروز، یا موقعیتهای خاصی مثل ازدواج یا مرگند) و بعضی جنبهء كلی دارند و همیشه مناسبند (مثل طلب اتحاد، آمرزش، توفیق خدمت و غیره). اما نماز، به معنای دعایی كه باید هر روز در وقت معینی با آداب معینی خوانده شود، بر سه قسم است و فرد بهائی میتواند بسته به میل و امكانات خود همه یا یكی از آنها را تلاوت كند. در دیانت بهائی هر فرد به تنهایی نماز میخواند، اما دعاها و مناجاتهای دیگر را میتوان به طور فردی یا جمعی خواند. در همهء نمازها وضو (شستن دست و صورت) و توجه به قبله (مرقد حضرت بهاءالله در عكا) لازم است. وضو نمادی است از اینكه انسان اگر بخواهد با خداوند در ارتباط باشد سزاوار است كه خود را از هر آلودگی، چه جسمانی و چه روحانی، پاك كند. توجه به قبله هم نماد توجه كامل انسان به خداوند و قطع توجه و تعلق به هر چیزی غیر از اوست.
صلات صغیر یا نماز كوچك فقط یك آیه است كه میتواند یك بار در روز در فاصلهء ظهر تا غروب خوانده شود. صلات وسطی یا نماز متوسط كمی بزرگتر است و سه بار در روز خوانده میشود: از طلوع فجر تا ظهر، از ظهر تا غروب و از غروب تا دو ساعت بعد از غروب. صلات كبیر یا نماز بزرگ یكبار در شبانهروز، هرگاه حالت توجه و خضوع نسبت به خداوند برای انسان حاصل شود، خوانده میشود.
در نماز كوچك فرد بهائی رو به قبله میایستد و این آیه را میخواند:
«اَشْهَدُ یا اِلهی بِاَنَّكَ خَلَقْتَنی لِعِرْفانِكَ وَ عِبادَتِكَ. اَشْهَدُ فی هذَا الْحینِ بِعَجْزی وَ قُوَّتِكَ وَ ضَعْفی وَ اقْتِدارِكَ و فَقْری وَ غَنائِكَ. لا اِلهَ اِلّا اَنْتَ الْمُهَیمِنُ الْقَیومُ.»
مضمون آن به فارسی چنین است كه ای خدای من، شهادت میدهم كه تو مرا برای شناسایی و پرستش خودت آفریدهای. در این لحظه شهادت میدهم كه من ناتوان و ضعیف و فقیرم، در حالیكه تو توانا و مقتدر و بینیازی. خدایی جز تو نیست كه مسلط و پابرجایی.
با این نماز ابتدا علت آفرینش انسان معلوم میشود: ما برای این آفریده شدهایم كه خدا را بشناسیم و او را بپرستیم. هدف از وجود ما این است. بیهوده به این عالم نیامدهایم؛ برای خور و خواب و خشم و شهوت هم نیامدهایم؛ برای شناسایی و پرستش خدا آمدهایم.
سپس خصوصیات ما به عنوان افراد انسان معلوم میشود: ما عاجزیم؛ اگر تأییدات الهی به ما نرسد از هر حركتی كاملاً ناتوانیم. ما ضعیفیم؛ یك میكروب كوچك میتواند ما را از پا درآورد. ما فقیر و نیازمندیم؛ یك لحظه نمیتوانیم بیكمك سایر موجودات عالم، مثل آب و خاك و هوا و نور، زندگی كنیم.
بالاخره خصوصیات خداوند بیان میشود: او تواناست؛ هرچه بخواهد میتواند. بینیاز است؛ به هیچ چیز و هیچ كس محتاج نیست. بر همه چیز مسلط است و غلبه دارد. همیشه بوده و هست و خواهد بود.
پس انسان برای اینكه به مقصد از خلقت خویش برسد، یعنی خدا را بشناسد و بپرستد، نباید مغرور باشد، نباید به قدرت و علم و ثروت خود بنازد، بلكه باید از خود او كمك گیرد و به قدرت و غنا و اقتدار او توسل كند.
در نماز وسطی كه سه بار در شبانهروز خوانده میشود، وضو با خواندن آیاتی همراه است. موقع شستن دستها باید این آیات خوانده شود:
«اِلهی قَوِّ یدی لِتَأْخُذَ كِتابَكَ بِاسْتِقامَةٍ لا تَمْنَعُها جُنودُ الْعالمَ ِثُمَّ احْفَظْها عَنِ التَّصَرُّفِ فی ما لَمْ یدْخُلْ فی مِلْكِها اِنَّكَ اَنْتَ المْقُتَدِرُ الْقَدیرُ»
(ای خدای من، به دست من قدرت بده كه كتاب تو را با استقامتی بگیرد كه لشكریان عالم آن را باز ندارند. سپس آن را از تصرف در آنچه متعلق به او نیست حفظ كن. به راستی كه تو مقتدر و توانایی.)
در این آیات از خداوند دو چیز میخواهیم: استقامت تزلزلناپذیر بر امر الهی و امانتداری. پس اینها دو تا از مهمترین خصوصیاتی است كه یك انسان باید داشته باشد. در عین حال اگر به این صفات متصف شدیم نباید مغرور شویم، زیرا خداست كه به ما قوت این كار را میدهد. غرور صفتی است كه باعث انحطاط بسیاری از افراد درستكار میشود، بنابر این همواره به ما تذكر داده میشود كه بدون كمك خداوند قادر توانا به هیچ چیز موفق نخواهیم شد.
موقع شستن صورت این آیات خوانده میشود:
«اَی رَبِّ وَجَّهْتُ وَجْهی اِلیكَ. نَوِّرْهُ بِاَنْوارِ وَجْهِكَ ثُمَّ احْفَظْهُ عَنِ التَّوَجُّهِ اِلی غَیرِكَ»
(ای پروردگار من، رویم را به سوی تو گرداندم. آن را با نور روی خود روشن كن و از توجه به غیر خودت بازدار.)
در این آیات نیز از خداوند دو خصوصیت مهم دیگر را میطلبیم: نورانیت و انقطاع. نورانیت به این معنی است كه سبب روشنی و هدایت دیگران شویم و انقطاع آن است كه همواره متوجه خداوند باشیم و هیچ چیز نتواند جای خدا را در دل ما بگیرد.
نماز وسطی شامل چهار قسمت است كه به ترتیب در حالت قیام، ركوع، قنوت و قعود خوانده میشوند. به فرمودهء حضرت عبدالبهاء، هریك از كلمات و حركات نماز اسرار و حكمتهای پنهانی دارد كه انسان از درك آنها ناتوان است. حضرت ولی امرالله میفرمایند كه این حركات نه تنها اهمیت روحانی دارند، بلكه در حفظ تمركز و توجه به انسان كمك میكنند (مثلاً وقتی به حالت قنوت دست را به سوی آسمان بلند میكنیم احساس نیاز به تأییدات الهی در ما تقویت میشود یا وقتی به ركوع میرویم و به درگاه الهی تعظیم میكنیم، احساس فروتنی در ما تقویت میگردد).
در قسمت اول نماز، در حالت ایستاده، میخوانیم:
انسانی كه یاد و عشق خداوند را در دل دارد همیشه و در هر حال با محبوب خود در راز و نیاز است و گاهی آنچه را در دل دارد با هر كلمهای كه بخواهد بر زبان میآورد. اما علاوه بر آن، درهمهء ادیان الهی نمازها، دعاها و مناجاتهایی وجود دارد كه انسانها میتوانند بهوسیلهء آنها به ستایش خداوند پردازند و عشق و محبت خود را نسبت به او بیان نمایند و فضل و رحمت او را بطلبند. با بررسی این نمازها و دعاها و مناجاتها میتوان فهمید كه رابطهء خدا با انسان چگونه است و رابطهء انسان با خدا چگونه باید باشد. در این مجموعه مقالات برآنیم كه نمازهای دیانت بهائی را به این منظور مورد بررسی قرار دهیم.
در دیانت بهائی دعاها و مناجاتهای بسیاری از قلم حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء و به تعداد كمتری از قلم حضرت ولیامرالله جاری شده است كه بعضی از آنها مناسبتهای خاصی دارند (مثلاً مربوط به روزهای خاصی مثل نوروز، یا موقعیتهای خاصی مثل ازدواج یا مرگند) و بعضی جنبهء كلی دارند و همیشه مناسبند (مثل طلب اتحاد، آمرزش، توفیق خدمت و غیره). اما نماز، به معنای دعایی كه باید هر روز در وقت معینی با آداب معینی خوانده شود، بر سه قسم است و فرد بهائی میتواند بسته به میل و امكانات خود همه یا یكی از آنها را تلاوت كند. در دیانت بهائی هر فرد به تنهایی نماز میخواند، اما دعاها و مناجاتهای دیگر را میتوان به طور فردی یا جمعی خواند. در همهء نمازها وضو (شستن دست و صورت) و توجه به قبله (مرقد حضرت بهاءالله در عكا) لازم است. وضو نمادی است از اینكه انسان اگر بخواهد با خداوند در ارتباط باشد سزاوار است كه خود را از هر آلودگی، چه جسمانی و چه روحانی، پاك كند. توجه به قبله هم نماد توجه كامل انسان به خداوند و قطع توجه و تعلق به هر چیزی غیر از اوست.
صلات صغیر یا نماز كوچك فقط یك آیه است كه میتواند یك بار در روز در فاصلهء ظهر تا غروب خوانده شود. صلات وسطی یا نماز متوسط كمی بزرگتر است و سه بار در روز خوانده میشود: از طلوع فجر تا ظهر، از ظهر تا غروب و از غروب تا دو ساعت بعد از غروب. صلات كبیر یا نماز بزرگ یكبار در شبانهروز، هرگاه حالت توجه و خضوع نسبت به خداوند برای انسان حاصل شود، خوانده میشود.
در نماز كوچك فرد بهائی رو به قبله میایستد و این آیه را میخواند:
«اَشْهَدُ یا اِلهی بِاَنَّكَ خَلَقْتَنی لِعِرْفانِكَ وَ عِبادَتِكَ. اَشْهَدُ فی هذَا الْحینِ بِعَجْزی وَ قُوَّتِكَ وَ ضَعْفی وَ اقْتِدارِكَ و فَقْری وَ غَنائِكَ. لا اِلهَ اِلّا اَنْتَ الْمُهَیمِنُ الْقَیومُ.»
مضمون آن به فارسی چنین است كه ای خدای من، شهادت میدهم كه تو مرا برای شناسایی و پرستش خودت آفریدهای. در این لحظه شهادت میدهم كه من ناتوان و ضعیف و فقیرم، در حالیكه تو توانا و مقتدر و بینیازی. خدایی جز تو نیست كه مسلط و پابرجایی.
با این نماز ابتدا علت آفرینش انسان معلوم میشود: ما برای این آفریده شدهایم كه خدا را بشناسیم و او را بپرستیم. هدف از وجود ما این است. بیهوده به این عالم نیامدهایم؛ برای خور و خواب و خشم و شهوت هم نیامدهایم؛ برای شناسایی و پرستش خدا آمدهایم.
سپس خصوصیات ما به عنوان افراد انسان معلوم میشود: ما عاجزیم؛ اگر تأییدات الهی به ما نرسد از هر حركتی كاملاً ناتوانیم. ما ضعیفیم؛ یك میكروب كوچك میتواند ما را از پا درآورد. ما فقیر و نیازمندیم؛ یك لحظه نمیتوانیم بیكمك سایر موجودات عالم، مثل آب و خاك و هوا و نور، زندگی كنیم.
بالاخره خصوصیات خداوند بیان میشود: او تواناست؛ هرچه بخواهد میتواند. بینیاز است؛ به هیچ چیز و هیچ كس محتاج نیست. بر همه چیز مسلط است و غلبه دارد. همیشه بوده و هست و خواهد بود.
پس انسان برای اینكه به مقصد از خلقت خویش برسد، یعنی خدا را بشناسد و بپرستد، نباید مغرور باشد، نباید به قدرت و علم و ثروت خود بنازد، بلكه باید از خود او كمك گیرد و به قدرت و غنا و اقتدار او توسل كند.
در نماز وسطی كه سه بار در شبانهروز خوانده میشود، وضو با خواندن آیاتی همراه است. موقع شستن دستها باید این آیات خوانده شود:
«اِلهی قَوِّ یدی لِتَأْخُذَ كِتابَكَ بِاسْتِقامَةٍ لا تَمْنَعُها جُنودُ الْعالمَ ِثُمَّ احْفَظْها عَنِ التَّصَرُّفِ فی ما لَمْ یدْخُلْ فی مِلْكِها اِنَّكَ اَنْتَ المْقُتَدِرُ الْقَدیرُ»
(ای خدای من، به دست من قدرت بده كه كتاب تو را با استقامتی بگیرد كه لشكریان عالم آن را باز ندارند. سپس آن را از تصرف در آنچه متعلق به او نیست حفظ كن. به راستی كه تو مقتدر و توانایی.)
در این آیات از خداوند دو چیز میخواهیم: استقامت تزلزلناپذیر بر امر الهی و امانتداری. پس اینها دو تا از مهمترین خصوصیاتی است كه یك انسان باید داشته باشد. در عین حال اگر به این صفات متصف شدیم نباید مغرور شویم، زیرا خداست كه به ما قوت این كار را میدهد. غرور صفتی است كه باعث انحطاط بسیاری از افراد درستكار میشود، بنابر این همواره به ما تذكر داده میشود كه بدون كمك خداوند قادر توانا به هیچ چیز موفق نخواهیم شد.
موقع شستن صورت این آیات خوانده میشود:
«اَی رَبِّ وَجَّهْتُ وَجْهی اِلیكَ. نَوِّرْهُ بِاَنْوارِ وَجْهِكَ ثُمَّ احْفَظْهُ عَنِ التَّوَجُّهِ اِلی غَیرِكَ»
(ای پروردگار من، رویم را به سوی تو گرداندم. آن را با نور روی خود روشن كن و از توجه به غیر خودت بازدار.)
در این آیات نیز از خداوند دو خصوصیت مهم دیگر را میطلبیم: نورانیت و انقطاع. نورانیت به این معنی است كه سبب روشنی و هدایت دیگران شویم و انقطاع آن است كه همواره متوجه خداوند باشیم و هیچ چیز نتواند جای خدا را در دل ما بگیرد.
نماز وسطی شامل چهار قسمت است كه به ترتیب در حالت قیام، ركوع، قنوت و قعود خوانده میشوند. به فرمودهء حضرت عبدالبهاء، هریك از كلمات و حركات نماز اسرار و حكمتهای پنهانی دارد كه انسان از درك آنها ناتوان است. حضرت ولی امرالله میفرمایند كه این حركات نه تنها اهمیت روحانی دارند، بلكه در حفظ تمركز و توجه به انسان كمك میكنند (مثلاً وقتی به حالت قنوت دست را به سوی آسمان بلند میكنیم احساس نیاز به تأییدات الهی در ما تقویت میشود یا وقتی به ركوع میرویم و به درگاه الهی تعظیم میكنیم، احساس فروتنی در ما تقویت میگردد).
در قسمت اول نماز، در حالت ایستاده، میخوانیم:
«شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الأَمْرُ وَ الخَلْقُ قَدْ أَظْهَرَ مَشْرِقَ الظُّهُوْرِ وَ مُکَلِّمَ الطُّوْرِ الَّذِی بِهِ أَنارَ الأُفُقُ الأَعْلی وَ نَطَقَتْ سِدْرَةُ الْمُنْتَهی وَ ارْتَفَعَ النِّداءُ بَینَ الْأَرْضِ وَ السَّماءِ قَدْ أَتَی المالِکُ وَ الْمُلْکُ وَ الْمَلَکُوْتُ وَ الْعِزَّةُ وَ الجَبَرُوْتُ لِلّهِ مَوْلَی الْوَری وَ مالِکِ الْعَرْشِ وَ الثَّری.»
(خداوند شهادت میدهد كه خدایی جز خود او نیست. امر و خلق متعلق به اوست. مشرق ظهور و مكلم طور را ظاهر كرده است، كسی كه افق اعلی به آن روشن شد و سدرةالمنتهی به نطق آمد و ندا بین زمین و آسمان بلند شد. مالك آمده است. ملك و ملكوت و عزت وجبروت از آن خداست كه مولای مردم و مالك زمین و آسمان است.)
در این قسمت از نماز به اعتقاد بهائی به سه عالم حق و امر و خلق اشاره شده است. خداوند، كه جز او خدایی نیست، مالك دو عالم امر (پیامبران الهی) و خلق (سایر موجودات) است. خدا به یكتایی خود شهادت میدهد، اگر خود او شهادت نداده بود بشر نمیتوانست به این حقیقت متعالی پی ببرد. پس اگر هدایت او نبود حتی نمیتوانستیم لاالهالاالله بگوییم. اوست كه پیامبران را در هر دور، و حضرت بهاءالله را در این دور مبارك، ظاهر كرده است. حضرت بهاءالله مشرق ظهور است، یعنی صفات الهی در او تجلی كرده و ظاهر شده است؛ مكلم طور است، یعنی همان حقیقتی كه بر حضرت موسی تجلی كرد در حضرت بهاءالله متجلی است؛ با ظهور او ملكوت الهی بر زمین پرتو افشان شد، كلام الهی به نوع انسان رسید، و ندای او در همهء عالم منتشر شد. مالك آمده است؛ در این دور همه چیز متعلق به حضرت بهاءالله است؛ امر امر اوست؛ زیرا اوست كه به فرمان الهی اختیار همه چیز را در دست دارد و هرچه فرمان دهد خواهد شد. عالم وجود از عوالم متعددی تشكیل شده است، مثل عالم ملك یا مادی، و عالم ملكوت یا روحانی. همهء این عوالم متعلق به خدای یكتاست.
در قسمت دوم نماز، در حالت ركوع، میخوانیم:
«سُبْحَانَکَ عَنْ ذِکْرِی وَ ذِکْرِ دُوْنِی وَ وَصْفِی وَ وَصْفِ مَنْ فِی السَّمَواتِ وَ الْأَرَضِینَ.»
(تو از ذكر من و ذكر غیر من و وصف من و وصف اهل آسمانها و زمینها پاك و منزهی.)
خدا برتر از آن است كه بتوان او را شناخت و ذكر و وصف نمود. (آنچه در وصف خدا ذكر میكنیم در حقیقت به مظاهر ظهور الهی، یعنی پیامبران او، برمیگردد كه كاملترین موجودات عالمند.)
در قسمت سوم نماز، در حالت قنوت، میخوانیم:
«یا إِلهِی لا تُخَیبْ مَنْ تَشَبَّثَ بِأَنامِلِ الرَّجاءِ بِأَذْیالِ رَحْمَتِکَ وَ فَضْلِکَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.»
(ای خدای من، ای مهربانترین مهربانان، كسی را كه با انگشتان امید به دامان رحمت و فضلت چنگ زده است محروم مكن.)
باید به فضل و رحمت خداوند امیدوار بود. هر قدر ضعیف و ناتوان و بدكار باشیم، اگر امید خود به فضل و رحمت او را از دست ندهیم محروم نخواهیم شد. او از هر مهربانی مهربانتر است و ما را ناامید نخواهد كرد.
بالاخره در قسمت چهارم نماز، در حالت نشسته، میخوانیم:
«أَشْهَدُ بِوَحْدانِیتِکَ وَ فَرْدانِیتِکَ وَ بِأَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ قَدْ أَظْهَرْتَ أَمْرَکَ وَ وَفَیتَ بِعَهْدِکَ وَ فَتَحْتَ بابَ فَضْلِکَ عَلی مَنْ فِی السَّمَواتِ وَ الْأَرَضِینَ وَ الْصَّلاةُ وَ الْسَّلامُ وَ التَّکْبِیرُ وَ الْبَهاءُ عَلی أَوْلِیائِکَ الَّذِینَ ما مَنَعَتْهُمْ شُئُوناتُ الْخَلْقِ عَنِ الْ إ ِقْبالِ إِلَیکَ وَ أَنْفَقُوْا ما عِنْدَهُمْ رَجاءَ ما عِنْدَکَ إِنَّکَ أَنْتَ الْغَفُوْرُ الْکَرِیمُ .»
(به یكتایی و یگانگی تو و به اینكه تو خدایی و خدایی جز تو نیست شهادت میدهم. امرت را ظاهر كردهای و به عهدت وفا كردهای و باب فضلت را بر اهل آسمانها و زمینها گشودهای. درود وسلام و تكبیر و جلال بر دوستان تو باد، كسانی كه امور خلق آنان را از روی آوردن به سوی تو بازنداشت و آنچه را داشتند در آرزوی آنچه نزد توست انفاق كردند. به راستی كه تو آمرزنده و بخشندهای.)
در اینجا ابتدا به یكتایی خدا شهادت میدهیم. خدا یكی است؛ همان خدایی كه پیامبران پیشین را ظاهر كرده بود و بوسیلهء آنها نوع بشر را به یوم موعود بشارت داده بود كه در آن فضل الهی همه را فرا خواهد گرفت و صلح و عدالت برقرار خواهد شد، اكنون به وعدهء خود وفا كرده است و با ظهور حضرت بهاءالله دوران تحقق تدریجی این بشارات فرارسیده است. باید بر كسانی كه با وجود همهء موانع به او رو آوردند و آنچه داشتند در راه او فدا نمودند درود فرستاد (زیرا آنانند كه با تحمل سختیهای بسیار به هدایت دیگران پرداختند و در بنیانگذاری دنیایی جدید با حضرت بهاءالله شریك شدند). اما كسان دیگری هم كه به او ایمان نیاوردند یا ایمان آوردند اما در راه او موفق به از خود گذشتگی نشدند نباید ناامید باشند، زیرا او آمرزنده و بخشنده است.
(خداوند شهادت میدهد كه خدایی جز خود او نیست. امر و خلق متعلق به اوست. مشرق ظهور و مكلم طور را ظاهر كرده است، كسی كه افق اعلی به آن روشن شد و سدرةالمنتهی به نطق آمد و ندا بین زمین و آسمان بلند شد. مالك آمده است. ملك و ملكوت و عزت وجبروت از آن خداست كه مولای مردم و مالك زمین و آسمان است.)
در این قسمت از نماز به اعتقاد بهائی به سه عالم حق و امر و خلق اشاره شده است. خداوند، كه جز او خدایی نیست، مالك دو عالم امر (پیامبران الهی) و خلق (سایر موجودات) است. خدا به یكتایی خود شهادت میدهد، اگر خود او شهادت نداده بود بشر نمیتوانست به این حقیقت متعالی پی ببرد. پس اگر هدایت او نبود حتی نمیتوانستیم لاالهالاالله بگوییم. اوست كه پیامبران را در هر دور، و حضرت بهاءالله را در این دور مبارك، ظاهر كرده است. حضرت بهاءالله مشرق ظهور است، یعنی صفات الهی در او تجلی كرده و ظاهر شده است؛ مكلم طور است، یعنی همان حقیقتی كه بر حضرت موسی تجلی كرد در حضرت بهاءالله متجلی است؛ با ظهور او ملكوت الهی بر زمین پرتو افشان شد، كلام الهی به نوع انسان رسید، و ندای او در همهء عالم منتشر شد. مالك آمده است؛ در این دور همه چیز متعلق به حضرت بهاءالله است؛ امر امر اوست؛ زیرا اوست كه به فرمان الهی اختیار همه چیز را در دست دارد و هرچه فرمان دهد خواهد شد. عالم وجود از عوالم متعددی تشكیل شده است، مثل عالم ملك یا مادی، و عالم ملكوت یا روحانی. همهء این عوالم متعلق به خدای یكتاست.
در قسمت دوم نماز، در حالت ركوع، میخوانیم:
«سُبْحَانَکَ عَنْ ذِکْرِی وَ ذِکْرِ دُوْنِی وَ وَصْفِی وَ وَصْفِ مَنْ فِی السَّمَواتِ وَ الْأَرَضِینَ.»
(تو از ذكر من و ذكر غیر من و وصف من و وصف اهل آسمانها و زمینها پاك و منزهی.)
خدا برتر از آن است كه بتوان او را شناخت و ذكر و وصف نمود. (آنچه در وصف خدا ذكر میكنیم در حقیقت به مظاهر ظهور الهی، یعنی پیامبران او، برمیگردد كه كاملترین موجودات عالمند.)
در قسمت سوم نماز، در حالت قنوت، میخوانیم:
«یا إِلهِی لا تُخَیبْ مَنْ تَشَبَّثَ بِأَنامِلِ الرَّجاءِ بِأَذْیالِ رَحْمَتِکَ وَ فَضْلِکَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.»
(ای خدای من، ای مهربانترین مهربانان، كسی را كه با انگشتان امید به دامان رحمت و فضلت چنگ زده است محروم مكن.)
باید به فضل و رحمت خداوند امیدوار بود. هر قدر ضعیف و ناتوان و بدكار باشیم، اگر امید خود به فضل و رحمت او را از دست ندهیم محروم نخواهیم شد. او از هر مهربانی مهربانتر است و ما را ناامید نخواهد كرد.
بالاخره در قسمت چهارم نماز، در حالت نشسته، میخوانیم:
«أَشْهَدُ بِوَحْدانِیتِکَ وَ فَرْدانِیتِکَ وَ بِأَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ قَدْ أَظْهَرْتَ أَمْرَکَ وَ وَفَیتَ بِعَهْدِکَ وَ فَتَحْتَ بابَ فَضْلِکَ عَلی مَنْ فِی السَّمَواتِ وَ الْأَرَضِینَ وَ الْصَّلاةُ وَ الْسَّلامُ وَ التَّکْبِیرُ وَ الْبَهاءُ عَلی أَوْلِیائِکَ الَّذِینَ ما مَنَعَتْهُمْ شُئُوناتُ الْخَلْقِ عَنِ الْ إ ِقْبالِ إِلَیکَ وَ أَنْفَقُوْا ما عِنْدَهُمْ رَجاءَ ما عِنْدَکَ إِنَّکَ أَنْتَ الْغَفُوْرُ الْکَرِیمُ .»
(به یكتایی و یگانگی تو و به اینكه تو خدایی و خدایی جز تو نیست شهادت میدهم. امرت را ظاهر كردهای و به عهدت وفا كردهای و باب فضلت را بر اهل آسمانها و زمینها گشودهای. درود وسلام و تكبیر و جلال بر دوستان تو باد، كسانی كه امور خلق آنان را از روی آوردن به سوی تو بازنداشت و آنچه را داشتند در آرزوی آنچه نزد توست انفاق كردند. به راستی كه تو آمرزنده و بخشندهای.)
در اینجا ابتدا به یكتایی خدا شهادت میدهیم. خدا یكی است؛ همان خدایی كه پیامبران پیشین را ظاهر كرده بود و بوسیلهء آنها نوع بشر را به یوم موعود بشارت داده بود كه در آن فضل الهی همه را فرا خواهد گرفت و صلح و عدالت برقرار خواهد شد، اكنون به وعدهء خود وفا كرده است و با ظهور حضرت بهاءالله دوران تحقق تدریجی این بشارات فرارسیده است. باید بر كسانی كه با وجود همهء موانع به او رو آوردند و آنچه داشتند در راه او فدا نمودند درود فرستاد (زیرا آنانند كه با تحمل سختیهای بسیار به هدایت دیگران پرداختند و در بنیانگذاری دنیایی جدید با حضرت بهاءالله شریك شدند). اما كسان دیگری هم كه به او ایمان نیاوردند یا ایمان آوردند اما در راه او موفق به از خود گذشتگی نشدند نباید ناامید باشند، زیرا او آمرزنده و بخشنده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر