۱۳۹۰ تیر ۱۹, یکشنبه

از بین بردن فقر و ثروت مفرط


وحدتي که حضرت بهاءالله براي نوع بشر، پیش بینی فرموده اند، اتحادي بر اساس عدالت است. یکی از برجسته ترین نمونه های بی عدالتی در جهان امروز، شرايط اقتصادي نا متعادل و ناهنجار است. درصد بسيار كمي از انسان ها ثروت کلانی دارند، در حالی که اکثریت جمعیت جهان در فقر و فلاکت فاحش به سر می برند. این عدم توازن هم در درون ملّت ها و هم میان آنها وجود دارد. علاوه بر این، فاصله ي بین فقیر و غنی مرتباً بیشتر و بیشتر می شود که به خودی خود حاکی از آن است که نظام های اقتصادی موجود از برقراری یک توازن عادلانه ناتوانند.
یکی از پاسخ های رضایتبخش برای بحران اقتصادی کنونی دنیا، در تحول اساسی قلب و ذهن نهفته است که تنها از عهده ی دین بر می آید. از منظرآيين بهائي، مفروضات متداول مادی گرایانه درباره ی توسعه ی اقتصادی، نشان دهنده ی اشتباه بزرگی در درک مفهوم طبیعت بشری است. حضرت عبدالبهاء می فرمایند: «اساس شرایط اقتصادی در امور معنوی نهفته است که به عالم قلب و روح مرتبط می شود» (ترجمه)[۱]و نیز می فرمایند: «بیماری ای که هیکل سیاست را علیل و گرفتار ساخته است، فقدان محبت و خیرخواهی است» (ترجمه)[۲]
به فرموده ی حضرت بهاءالله نابرابری اقتصادی مشکلی اخلاقی است و لذا نزد خداوند مبغوض است. ایشان چنین انذار می فرمایند:

« ای اغنيای ارض فقرا امانت منند در ميان شما ، پس امانت مرا درست حفظ نماييد و به راحت نفس خود، تمام، نپردازيد » [۳]

و نیز:
« ای پسران تراب اغنيا را از ناله ي سحرگاهی فقرا اخبار کنيد که مبادا از غفلت به هلاکت افتند و از سدره ي دولت بی نصيب مانند» [۴]
منابع مادی و انسانی اي که در اختیار ما قرار دارد، باید صرف منافع بلندمدت عموم بشر شود، و نه منفعت کوتاه مدت گروهی قلیل و این تنها وقتی امکان پذیر است که فعالیت های سازمان یافته ی اقتصادیِ بر اساس مشارکت و همکاری انجام گیرد. حضرت عبدالبهاء فرموده اند که تعاون، عامل حیات جامعه است، درست همان طور که حیات یک موجود زنده به مشارکت و همکاری میان عناصر تشکیل دهنده ی آن بستگی دارد:
«اساس حيات و وجود، تعاون و تعاضد است و سبب انعدام و اضمحلال، انقطاع اين امداد و استمداد و هر چه رتبه بالاتر آيد، اين امر عظيم يعنی تعاون و تعاضد شديدتر گردد»
[۵]
تعالیم بهائی، اندیشه ي مالکیت خصوصی و لزوم ابتكارات اقتصادي فردی را، در چارچوب یک نظام اقتصادی، مبتنی بر مشارکت و همکاری، می پذیرد. به علاوه، منظور از اصول اقتصادی حضرت بهاءالله این نیست که تمام افراد، درآمد یکسانی داشته باشند. نیازها و قابلیت های بشری طبیعتاً با هم تفاوت دارند و بعضی از انواع خدمات اجتماعی شایسته ی پاداش بیشتر هستند.
با این وجود، درآمدهای مختلف باید حد و مرزی داشته باشند. از یک طرف، باید درآمد حداقلی وجود داشته باشد که همه ی چیزهای لازم برای رفاه انسان را تأمین نماید و همه مطمئناً از آن برخوردار گردند. اگر افراد به هر دلیلی (ناتواني يا حوادث ناگوار) نتوانند نیازهای اساسی خود را برآورده سازند، باید از کمک مؤسسات جامعه، برخوردار شوند. از طرف دیگر، باید حداکثر درآمد نیز معلوم باشد تا از انباشته شدن ثروت های کلان جلوگیری به عمل آید.
به طور خلاصه، طبق تعالیم بهائی، عدالت و رفاه اقتصادی، تنها وقتی برقرار می شود که ارتباط ضروری میان جنبه های روحانی و عملی زندگی مورد توجه قرار گیرد.
مراجع:
[۱] ترجمه ای از بیان حضرت عبدالبهاء مندرج در ـ«The Promulgation of Universal Peace»، ص ۲۳۸.
[۲] ترجمه ای از بیان حضرت عبدالبهاء مندرج در ـ«Star of the West» (که بعضی شماره هایش با عنوان «نجم باختر» منتشر شده)، جلد ۷، صص ۱۴۷-۴۸.
[۳] کلمات مکنونه ي فارسی، ص ۵۵.
[۴] کلمات مکنونه ي فارسی، ص ۵۰.
[۵] مکاتیب عبدالبهاء، جلد چهارم، ص۱۳۰

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر