۱۳۹۰ تیر ۱۴, سه‌شنبه

متن کتاب اقدس، بخش ششم

ص ١٠٣
  -٢١      خطاب به مدينه اسلامبول و اهل آن
   -٢٢      خطاب به شواطی نهر رين
   -٢٣      مردود بودن  مدّعيان علم باطن
   -٢٤      مردود بودن نفوسی که غرور به علم
           موجب احتجابشان از حقّ می گردد
   -٢٥      پيشگوئی در باره ارض خاء (خراسان)
   -٢٦      پيشگوئی در باره ارض کاف و راء (کرمان)
   -٢٧      اشاره به شيخ احمد احسائی
   -٢٨      اشاره به گندم پاک کن ( ملّا محمّد
           جعفر اصفهانی)
   -٢٩      مردود بودن  حاجی محمّد کريم خان کرمانی
   -٣٠      مردود بودن  شيخ محمّد حسن نجفی
   -٣١      اشاره به ناپليون سوم
   -٣٢      اشاره به سيد محمّد اصفهانی
   -٣٣      وعده نصرت قائمين بر خدمت امر الهی
 
                    يادداشت ها و توضيحات

ص ١٠٤
 -١عرف قميصی (بند ٤)
اين اصطلاح مربوط به داستان يوسف است که در قرآن مجيد و کتاب عهد قديم از آن ياد
شده. در اين داستان برادران يوسف پيراهن او را نزد پدرشان، يعقوب، می آورند. بوی
اين پيراهن سبب می گردد که يعقوب از فرزند عزيز و گمشده‌اش نشانی بيابد. اصطلاح
عرف قميص در آثار امری بسيار به کار برده شده و مقصد از آن شناسائی مظهر حقّ و
ظهور اوست.
جمال اقدس ابهی در لوحی خود را يوسف الرّحمن توصيف فرموده‌اند که غافلان حضرتش را
به ثمن بخس، يعنی بهای ناچيز، فروختند. حضرت نقطه اولی در کتاب *(قيّوم
الاسماء)* جمال قدم را يوسف الحقّ معرّفی و صدماتی را که به دست برادر خائن بر
هيکل اطهرش وارد می‌آيد پيش بينی فرموده‌اند (يادداشت شماره ١٩٠). حضرت وليّ
امراللّه نيز به حقد و حسد شديدی که عظمت مقام حضرت عبدالبهاء در وجود برادر بی
وفای خود، ميرزا محمّد علی، ناقض اکبر، برانگيخته بود اشاره نموده و آن را با بغض
و حسد فوق العاده‌ای که کمالات عاليه يوسف در قلوب برادرانش احداث کرده بود مقايسه
فرموده‌اند.
 
ص ١٠٥
 -٢انّا... فتحنا ختم الرّحيق المختوم باصابع القدرة و الاقتدار (بند ٥)
حرمت استعمال خمر و ساير مشروبات الکلی در کتاب مستطاب اقدس نازل گرديده
)يادداشتهای شماره ١٤٤ و ١٧٠ ).
کلمه رحيق (شراب ناب) اشاره به نيروئی است که نشئه معنوی می بخشد و انبعاثات
روحانی ايجاد می کند . اين اصطلاح در آثار جمال اقدس ابهی و در انجيل و قرآن و
روايات قديم هندی به کار برده شده است .
مثلاً در قرآن کريم چنين نازل گشته انّ الابرار ... يسقون من رحيق مختوم . جمال
قدم در آثار گهربار خويش می فرمايند مقصد از رحيق مختوم ظهور مبارک است که روائح
قدس مکنونه‌اش بر جميع ممکنات مبذول گشته است . همچنين می فرمايند ختم اناء مسک
احديّه را حضرتش به يد قدرت مفتوح و حقايق معنويّه مستوره را مکشوف و شاربين را
به مشاهده انوار توحيد فائز و به عرفان مقصد اصلی کتب آسمانی نائل فرموده‌اند.
جمال مبارک در مناجاتی برای مؤمنين رحيق رحمت طلبيده می فرمايند: فارزقهم يا
الهی رحيق رحمتک ليجعلهم غافلين عن دونک و قائمين علی امرک و مستقيمين علی
حبّک.
 
ص ١٠٦
 -٣قد کتب عليکم الصّلوة (بند ٦)
در لسان عربی کلمات مختلف برای دعا وجود دارد . اما صلات (نماز) که در کتاب
مستطاب اقدس منصوص و انجامش بر مؤمنين فرض گرديده نمازی است که بايد در اوقات
معيّن شبانه روز تلاوت شود. جمال اقدس ابهی می فرمايند: برای صوم و صلات
عنداللّه مقامی است عظيم ( سؤال و جواب، فقره ٩٣). حضرت مولی الوری می فرمايند :
نماز سبب خضوع و خشوع و توجّه و تبتّل الی اللّه است . انسان در صلات با خدا
مناجات کند و تقرّب جويد و با معشوق حقيقی خويش گفتگو نمايد . به واسطه صلات
مقامات روحانی حاصل گردد . نماز مذکور در آيه فوق ( يادداشت شماره ٩) با نزول سه
صلاتی که جمال قدم بعداً نازل فرمودند منسوخ گرديد ( سؤال و جواب فقره ٦٣). صورت
سه نماز مذکور که در بين ياران معمول است با دستور العمل مربوط به روش اداء آنها ،
در اين مجلّد تحت عنوان *( ملحقات کتاب اقدس )* درج گرديده . توضيحات مربوط به اين
سه نماز در چند فقره از رساله *(سؤال و جواب)* بيان گرديده . جمال مبارک افراد
را در اداء هر يک از اين سه نماز مختار فرمو ده‌اند ( سؤال و جواب فقره ٦٥) .
توضيحات ديگر مربوط به فريضه صلات در فقرات ٦٦، ٦٧، ٨١، ٨٢ مندرج است .
 
ص ١٠٧
خصوصيات حکم صلات در جزوه *( تلخيص و تدوين حدود و احکام)* که در اين مجلّد درج
گرديده ، در قسمت د ، ١-١ تا ١٧-١ خلاصه شده است .
  -٤تسع رکعات ( بند ٦)
رکعت مجموعه‌ای است از آيات صلات که تلاوتش با رکوع و سجود و ديگر اعمال توأم
است. صلاتی را که جمال اقدس ابهی بدايتاً نازل فرمودند شامل نه رکعت بوده است .
نصّ اين صلات مفقود گشته و لذا طرز انجام آن معلوم نيست (يادداشت شماره ٩).
در لوحی حضرت عبدالبهاء در باره سه نمازی که در بين احبّاء معمول است می
فرمايند: انّ فی کلّ کلمة و حرکة من الصّلوة لاشارات و حکمة و اسرار تعجز
البشر عن ادراکها و لا تسع المکاتيب و الاوراق .
طبق بيان حضرت وليّ امراللّه چند دستور ساده‌ای را که جمال قدم برای تلاوت بعضی
از ادعيه معيّنه نازل فرموده‌اند نه تنها اهميت روحانی دارد، بلکه انسان را در
حصر توجّه در احيان دعا و تفکّر و تأمّل در آيات مبارکه ياری می نمايد .
  -٥حين الزّوال و فی البکور و الاصال (بند ٦)
 
ص ١٠٨
جمال مبارک در تعريف کلمات بکور، زوال و آصال که برای اوقات برگزاری صلات وسطی
معيّن شده می فرمايند که اين اوقات مقارن است با حين اشراق الشّمس و الزّوال و
الغروب ( سؤال و جواب فقره ٨٣). سپس توضيح می فرمايند که مهلت صلات صبح الی
زوال و من الزّوال الی الغروب و من الغروب الی ساعتين است . مضافاً حضرت
عبدالبهاء تبيين می فرمايند که موعد صلات صبح از طلوع فجر است .
تعريف کلمه زوال که من الزّوال الی الغروب ذکر شده راجع به هر دو صلات صغير
)شهادت حين زوال ) و صلات وسطی می باشد .
  -٦و عفونا عدّة اخری (بند ٦)
تعداد رکعات نماز در دور بيان و همچنين در اسلام بيش از نه رکعتی است که در کتاب
اقدس تعيين گشته ( يادداشت شماره ٤) . حضرت نقطه اولی  در کتاب مبارک بيان
برای صلات نوزده رکعت معيّن فرموده بودند که بايد در بيست و چهار ساعت يکبار ادا
شود ( از ظهر يک روز تا ظهر روز بعد ). صلات اسلامی در هر روز پنج مرتبه ادا می
شود ، يعنی طلوع فجر، ظهر ، بعد از ظهر ، غروب و شام . گر چه تعداد رکعات به
نسبت اوقات نماز تغيير می يابد ، مجموعاً در طول روز هفده رکعت است .
 
ص ١٠٩
 -٧اذا اردتم الصّلوة ولّوا وجوهکم شطری الاقدس المقام المقدّس الّذی جعله
اللّه ... مقبل اهل مدآئن البقآء (بند ٦)
مقبل ، يعنی محلّی که نمازگزار به طرف آن توجّه می کند ، که قبله ناميده می شود
. مفهوم قبله در اديان گذشته نيز موجود بوده است . قبله در ايّام پيشين اورشليم
بود حضرت رسول اکرم آن را تغيير داده مکّه را قبله قرار فرمودند . دستور حضرت اعلی
در کتاب بيان عربی در مورد قبله چنين است :
انّما القبلة من يظهره اللّه متی ينقلب تنقلب الی ان يستقرّ.
مضمون اين فقره را جمال اقدس ابهی در کتاب مستطاب اقدس ( بند ١٣٧) نقل و تأييد
فرموده‌اند . همچنين در باره توجّه به قبله می فرمايند : در صلات حکم قبله ثابت
)سؤال و جواب، فقرات ١٤ و ٦٧) ، ولی در مورد ساير ادعيه و اذکار افراد مختارند
بهر سمتی که بخواهند توجّه نمايند .
  -٨و عند غروب شمس الحقيقة و التّبيان المقرّ الّذی قدّرناه لکم ( بند ٦)
جمال قدم مقرّر فرموده‌اند که پس از صعود آن حضرت قبله اهل
 
ص ١١٠
بهاء محلّ استقرار عرش مطهّر است . حضرت عبدالبهاء اين مقام مقدّس يعنی روضه
مبارکه را که در بهجی (عکّا) واقع است "مرقد منوّر" و " مطاف ملأ اعلی " توصيف
فرموده‌اند.
در توقيعی که حسب الامر حضرت وليّ امراللّه صادر گشته در اهميت روحانی توجّه به
قبله مثال ذيل را بيان فرموده‌اند:
همان طور که گياه جهت حيات و رشد خود به طرف نور آفتاب متمايل است ، ما هم در
احيان دعا و مناجات قلوبمان را به مظهر الهی ، جمال اقدس ابهی متوجّه می سازيم
... و توجّه ظاهری ... به تربت مقدّسش را در عالم خاک رمزی از توجّه باطنی خود
می شماريم . (ترجمه)
  -٩قد فصّلنا الصّلوة فی ورقة اخری (بند ٨)
اصل صلات نه رکعتی را جمال مبارک نظر به حکمت در لوحی مجزّا نازل فرمودند (
سؤال و جواب ، فقره ٦٣). متن اين صلات در زمان حيات عنصری هيکل اقدس به مؤمنين
ارسال نشد و سه نمازی که اکنون مورد استفاده احبّاء است جايگزين آن گرديد .
اندکی بعد از صعود جمال اقدس ابهی ، ميرزا محمّد علی ، ناقض اکبر متن صلات نه
رکعتی و تعدادی از الواح ديگر را به سرقت برد .
 
ص ١١١
 -١٠صلوة الميّت (بند ٨)
صلات ميّت تنها نمازی است که بطور جماعت برگزار می شود (به *(ملحقات کتاب مستطاب
اقدس)* مراجعه شود) . طرز اداء اين صلات آن است که حضّار ساکت می ايستند و يکی
از احبّاء آن را تلاوت می کند (يادداشت شماره ١٩). به موجب بيان جمال مبارک
صلات ميّت ... مخصوص کبار است (سؤال و جواب ، فقره ٧٠) و وقت اداء صلات قبل از
دفن ميّت است و توجّه به قبله در موقع تلاوت اين نماز لازم نيست (سؤال و جواب ،
فقره ٨٥). جزئيّات ديگر مربوط به صلات ميّت در جزوه *(تلخيص و تدوين حدود و
احکام)* ، قسمت د ،١٣-١ تا ١٤-١ خلاصه شده است .
  -١١قد نزّلت فی صلوة الميّت ستّ تکبيرات من اللّه منزل الايات (بند ٨)
صلات ميّت از چند فقره تشکيل شده . يک فقره آن عبارت از تکرار شش مرتبه تکبير
"اللّه ابهی" است . بعد از اداء هر تکبير يکی از شش آيه‌ای که مخصوص اين صلات
نازل شده نوزده بار تلاوت می گردد . اين آيات با آيات صلات ميّت که حضرت نقطه
اولی در کتاب مبارک بيان نازل فرموده‌اند تطابق کامل دارد . جمال اقدس ابهی مناجاتی
به اول اين فقرات اضافه فرموده‌اند .
 
ص ١١٢
 -١٢لا يبطل الشّعر صلوتکم و لا ما منع عن الرّوح مثل العظام و غيرها البسوا
السّمّور کما تلبسون الخزّ و السّنجاب و ما دونهما (بند ٩)
پيروان بعضی از اديان گذشته بر اين عقيده‌اند که اگر موی برخی از حيوانات و يا
بعضی اشياء معيّن ديگر همراه نمازگزار يا بر لباس او باشد سبب بطلان نماز می
گردد . حضرت نقطه اولی در کتاب مبارک بيان عربی می فرمايند که اين اشياء مبطل
صلات نيست و جمال مبارک اين مطلب را در آيه فوق تأييد فرموده‌اند .
١٣- قد فرض عليکم الصّلوة و الصّوم من اوّل البلوغ (بند ١٠)
 جمال اقدس ابهی در تعيين سنّ بلوغ شرعی می فرمايند : بلوغ در سال پانزده است
نساء و رجال در اين مقام يکسان است ( سؤال و جواب ، فقره ٢٠). برای اطّلاع از
جزئيّات مربوط به مدّت ايّام صيام به يادداشت شماره ٢٥ مراجعه شود .
  -١٤من کان فی نفسه ضعف من المرض او الهرم ( بند ١٠)
کسانی که بر اثر بروز مرض يا کبر سنّ ضعف بر آنان مستولی شده
 
ص ١١٣
باشد از صوم و صلات معافند . جمال مبارک می فرمايند : از برای صوم و صلات
عنداللّه مقامی است عظيم ولکن در حين صحّت فضلش موجود و عند تکسّر عمل به آن
جايز نه ( سؤال و جواب ، فقره ٩٣). در تعيين سنّ هرم می فرمايند : نزد اهل
بهاء تجاوز از سبعين است ( سؤال و جواب ، فقرهء ٧٤). حضرت وليّ امراللّه در اين
مورد فرموده‌اند که هر شخصی به سنّ هرم رسد ، چه مبتلا به ضعف باشد چه نباشد ،
مطلقاً مشمول عفو است .
معافيت از صوم به طبقات خاصّ ديگری نيز اعطاء شده که صورت آن در جزوه *( تلخيص
و تدوين حدود و احکام)* ، قسمت د ، ٥-٢ مندرج است . برای اطّلاعات بيشتر در اين
باره به يادداشتهای شماره ٢٠، ٣٠ و ٣١ مراجعه شود .
  -١٥قد اذن اللّه لکم السّجود علی کلّ شیء طاهر و رفعنا عنه حکم الحدّ فی
الکتاب (بند ١٠)
سجود در اديان گذشته غالباً از آداب لازمه صلات محسوب می شود . در کتاب مبارک
بيان عربی حضرت نقطه اولی به مؤمنين دوره بيان فرموده بودند که پيشانی خود را
در وقت سجود بر بلور نهند . همين طور در اسلام در مورد اشيائی که بر آن سجده
جايز
 
ص ١١٤
است شرايط و قواعدی معمول است . جمال اقدس ابهی همه اين محدوديتها را ملغی
نموده تصريح می فرمايند که سجود بر هر شیء پاکی جايز است .
  -١٦من لم يجد المآء يذکر خمس مرّات بسم اللّه الاطهر الاطهر ثمّ يشرع فی العمل
)بند ١٠)
وضو عبارت است از شستن دست و صورت به نيّت اداء نماز . اگر آب يافت نشود بايد
آيه ای مخصوص که برای اين منظور نازل گرديده پنج مرتبه تکرار شود . برای
اطّلاعات کلّی در باره وضو به يادداشت شماره ٣٤ مراجعه شود . حکم تيمّم در صورت
عدم وجود آب در ادوار پيشين سابقه دارد و در قرآن کريم و کتاب مبارک بيان عربی نيز
نازل شده است .
  -١٧و البلدان الّتی طالت فيها اللّيالی و الايّام فليصلّوا بالسّاعات و المشاخص
الّتی منها تحدّدت الاوقات ( بند ١٠)
اين حکم مربوط به نقاطی است که در اماکن بعيده شمالی يا جنوبی واقع و طول و
مدّت شب و روز در آن نقاط تفاوت بسيار دارد ( سؤال و جواب ، فقرات ٦٤ و ١٠٣). اين
حکم شامل صوم نيز می شود .
 
ص ١١٥
 -١٨قد عفونا عنکم صلوة الايات (بند ١١)
نماز آيات در بين مسلمين معمول است ، در مواقع حدوث وقايع طبيعی از قبيل زلزله ،
کسوف و خسوف و ديگر پديده‌هائی که موجب خوف است و آنها را از آفات سماويّه محسوب
می دارند اين نماز را ادا می کنند . لزوم برگزاری اين نماز را جمال اقدس ابهی
ملغی و به جايش آيه العظمة للّه ربّ ما يری و ما لا يری ربّ العالمين را
نازل فرموده‌اند . تلاوت اين آيه از واجبات نيست (سؤال و جواب ، فقره ٥٢)
  -١٩قد رفع حکم الجماعة الّا فی صلوة الميّت (بند ١٢)
حکم نماز جماعت ، مثل صلاتی که در اسلام معمول است و مردم روزهای جمعه در مسجد
به امام جماعت اقتدا می نمايند ، در امر بهائی منسوخ و تحريم گرديده است . تنها
نماز جماعتی که در اين امر حکمش نازل شده صلات ميّت است (يادداشت شماره ١٠) .
اين صلات را يکی از حضّار ، بدون آنکه توجّه به سمت مخصوصی داشته باشد ، تلاوت
می کند و سايرين ساکت ايستاده استماع می نمايند . در موقع اداء اين صلات توجّه به
قبله لازم نيست (سؤال و جواب ، فقره ٨٥) . هر يک از نمازهای سه گانه که اداء
آن در طول
 
ص ١١٦
مدّت شبانه روز فرض است انفرادی برگزار می شود نه به طور جماعت.
برای تلاوت ساير ادعيه نيز در امر بهائی هيچ طريق خاصّی وجود ندارد . احبّاء
مختارند ادعيه غير مفروض را چه در اجتماعات و چه در تنهائی به نحو دلخواه تلاوت
نمايند . در اين خصوص حضرت وليّ امراللّه می فرمايند :
... گر چه ياران مختارند که در اين مورد طبق تمايلات خود عمل نمايند ... بايد
بسيار مراقب باشند که هر طريقی را که اتّخاذ می نمايند حالت تصلّب پيدا نکند و
به صورت آداب مرسومه در نيايد . اين نکته‌ای است که احبّاء بايد هميشه در نظر
داشته باشند که مبادا از طريق واضحی که در تعاليم مبارکه ارائه شده منحرف گردند.
)ترجمه)
  -٢٠قد عفا اللّه عن النّسآء حين ما يجدن الدّم الصّوم و الصّلوة (بند ١٣)
معافيت از صوم و صلات در مواقع عادت ماهيانه به نساء اعطاء گرديده . در آن
ايّام نسوان در عوض اداء صلات يوميّه وضو گرفته (يادداشت شماره ٣٤) ، نود و پنج
مرتبه آيه سبحان اللّه ذی
 
ص ١١٧
الطّلعة و الجمال را در يک مرتبه ، از ظهر يک روز تا ظهر روز بعد ، تکرار می
نمايند . سابقه اين حکم در کتاب مبارک بيان عربی موجود است .
در بعضی از اديان قبل ، نسوان در موقع عادت ماهيانه از نظر شعاير دينی ناپاک
محسوب می شدند و از انجام فرايض صوم و صلات محروم بودند . جمال اقدس ابهی مفهوم
شرعی نجس بودن افراد و اشياء را از ميان برداشته‌اند (يادداشت شماره ١٠٦) .
طبق توضيح بيت العدل اعظم معافيت از انجام بعضی از فرايض و وظايف دينی که در
کتاب مستطاب اقدس نازل گرديده ، همان طور که مفهوم کلمه می رساند ، معافيت است
نه تحريم . بنا بر اين افراد احبّائی که مشمول معافيت هستند مختارند در صورتی که
مايل باشند اين معافيت را منظور ندارند . در عين حال بيت العدل اعظم توصيه می
فرمايند که احبّاء در اتّخاذ تصميم حکيمانه قضاوت نمايند و متوجّه باشند که در
اعطای چنين معافيتهائی جمال مبارک حکم و مصالحی را منظور داشته‌اند . معافيت از
انجام صلات که در اصل مربوط به نماز نه رکعتی بوده همچنان شامل سه نمازی است که
جايگزين آن گرديده است .
  -٢١و لکم و لهنّ فی الااسفار اذا نزلتم و
 
ص ١١٨
استرحتم المقام الامن مکان کلّ صلوة سجدة واحدة (بند ١٤)
معافيت از صلات در مواقعی است که ناامنی به حدّی باشد که اداء صلات را برای
نمازگزار غير ممکن سازد . اين معافيت هم در سفر و هم در حضر قابل اجرا است و
باعث می شود تا قضای نمازهائی که به خاطر عدم امنيت فوت شده به جا آورده شود .
جمال مبارک تصريح فرموده‌اند که در سفر اگر موقع امن باشد صلات ساقط نه (سؤال و
جواب ، فقره ٥٨) .
فقرات ٢١ ، ٥٨ ، ٥٩ ، ٦٠ ، و ٦١ رساله *(سؤال و جواب)* اين موضوع را مبسوطاً
بيان می کند .
  -٢٢و بعد اتمام السّجود لکم و لهنّ ان تقعدوا علی هيکل التّوحيد (بند ١٤)
مراد از هيکل التّوحيد چهار زانو نشستن است .
  -٢٣قل قد جعل اللّه مفتاح الکنز حبّی المکنون (بند ١٥)
در اسلام حديثی است مشهور در باره خدا و خلق موجودات از اين قرار :
 
ص ١١٩
کنت کنزاً مخفيّاً فاحببت ان اعرف فخلقت الخلق لکی اعرف .
در بعضی از آثار مبارکه به اين حديث اشاره شده . مثلاً جمال مبارک در يکی از
مناجاتها می فرمايند :
سبحانک اللّهمّ يا الهی اشهد انّک انت کنت کنزاً مکنوناً فی غيب ذاتيّتک و رمزاً
مخزوناً فی کينونتک فلمّا اردت ان تعرف فخلقت العالم الاکبر و الاصغر و اخترت
منهما الانسان و جعلته حاکياً عنهما يا ربّناالرّحمن  و اقمته مقام نفسک بين
ملأ الامکان و جعلته مطلع اسرارک و مشرق وحيک و الهامک و مظهر اسمائک و صفاتک
الّذی به زيّنت ديباج کتاب الابداع يا مالک الاختراع (*(مناجات)* ، فقره ٣٨) .
همچنين در کلمات مکنونه می فرمايند :
يا ابن الانسان احببت خلقک فخلقتک فاحببنی کی اذکرک و فی روح الحياة اثبّتک .
حضرت مولی الوری در تفسير حديث فوق می فرمايند :
ای سالک سبيل محبوب ، بدان اصل مقصود در اين حديث قدسی ذکر مراتب ظهور و بطون
است در اعراش حقيقت که  مشارق عزّ هويّتند . مثلاً قبل از اشتعال و
 
ص ١٢٠
ظهور ، نار احديّه بنفسها لنفسها در هويّت غيب مظاهر کلّيه است . آن مقام کنز
مخفی است و چون آن شجره مبارکه بنفسها لنفسها مشتعل گردد و آن نار موقده
ربّانيه بذاتها لذاتها برافروزد آن مقام " فاحببت ان اعرف " است و چون از مشرق
ابداع به جميع اسماء و صفات نامتناهيه الهيّه بر امکان و لامکان مشرق گردد
آن مقام ظهور خلق بديع و صنع جديد است که مقام " فخلقت الخلق " است و چون نفوس
مقدّسه حجبات کلّ عوالم و سبحات کلّ مراتب را خرق نمايند و به مقام مشاهده و
لقاء فايز شوند در آن وقت علّت خلق ممکنات که عرفان حقّ است مشهود گردد .

 -٢٤قلم الاعلی (بند ١٦)
مقصود از قلم اعلی که در آثار مبارکه به آن اشاره شده نفس جمال قدم است . اين
اصطلاح معرّف شأن آن حضرت در نزول آيات است .
  -٢٥قد کتبنا عليکم الصّيام ايّاماً معدودات ( بند ١٦)
صوم و صلات دو رکن از ارکان شريعت اللّه است . جمال اقدس ابهی
 
ص ١٢١
در يکی از آثار مبارکه می فرمايند که احکام صلات و صوم را جهت تقرّب مؤمنين به
بارگاه الهی نازل فرموده‌اند .
حضرت وليّ امراللّه در مورد ماه صيام که در آن از طلوع تا غروب آفتاب بايد از
اکل و شرب امساک نمود چنين می فرمايند :
ايّام صيام ...اساساً دوره‌ای است برای تفکّر و دعا و تجديد قوای روحانی ، دوره‌ای
که شخص مؤمن بايد بکوشد تا صفای باطن که لازمه حيات معنوی است در او حاصل شود
و نيروهای روحانی را که در ذاتش نهفته است قوّت و طراوت بخشد . بنا بر اين حقيقت
و مقصد صيام اصولاً امری است روحانی . صوم رمزی است از کفّ نفس و تذکاری است
برای اجتناب از هواهای نفسانی و شهوانی . (ترجمه)
صوم بر همه افراد اهل بهاء از پانزده تا هفتاد سالگی فرض است . خلاصه‌ای از
جزئيّات مربوط به حکم صوم و معافيت افراد در جزوه *(تلخيص و تدوين حدود و
احکام)* ، قسمت د ، ١-٢ تا ٦-٢ مندرج است . برای مطالعه در باره معافيت از صوم
به يادداشت‌های  شماره ١٤، ٢٠، ٣٠ و ٣١ مراجعه شود .
ايّام نوزده روزه صيام مقارن است با شهرالعلاء از تقويم بديع که معمولاً مصادف
است با دوم الی بيستم ماه مارس . شهرالعلاء
 
ص ١٢٢
بلا فاصله بعد از ايّام هاء شروع ميشود ( يادداشت‌های شماره ٢٧ و ١٤٧) و خاتمه‌اش
آغاز عيد نوروز است ( يادداشت شماره ٢٦) .
  -٢٦و جعلنا النّيروز عيداً لکم بعد اکمالها (بند ١٦)
حضرت نقطه اولی تقويم جديدی وضع فرموده اند که به تقويم بديع يا تقويم بهائی
معروف شده است (يادداشت های شماره ٢٧ و ١٤٧) . طبق اين تقويم طول يک روز عبارت
از فاصله زمانی بين غروب يک يوم است تا غروب يوم بعد . در کتاب مبارک بيان حضرت
اعلی شهرالعلاء را به شهر صيام تخصيص داده و خاتمه‌اش را نوروز مقرّر داشته و آن
را يوم اللّه ناميده‌اند . حضرت بهاءاللّه اين تقويم را تأييد و نوروز را از
اعياد امری محسوب فرموده‌اند .
نوروز روز اول سال نو و مقارن است با اعتدال ربيعی در نيم کره شمالی . اين روز
معمولاً با ٢١ مارس مصادف می شود . جمال مبارک می فرمايند که عيد نوروز همان
يومی است که در آن آفتاب به برج حمل تحويل می گردد (يعنی اعتدال ربيعی) ، حتّی
اگر اين تحويل يک دقيقه به غروب مانده صورت گيرد (سؤال و جواب ، فقره ٣٥) . با
توجّه به زمان تحويل آفتاب ، روز نوروز ممکن است با ٢٠ ، ٢١ يا ٢٢ ماه مارس
مقارن گردد .
جمال اقدس ابهی تفاصيل بسياری از احکام را به تشريع بيت العدل
 
ص ١٢٣
اعظم موکول فرموده‌اند . جزئيّات مربوط به تقويم بهائی از جمله مطالبی است که
بيت العدل اعظم بايد در باره آن تصميم بگيرند . حضرت وليّ امراللّه می فرمايند
که برای تعيين دقيق وقت نوروز بايد نقطه مشخّصی روی کره زمين در نظر گرفته شود
و وقت تحويل سال در آن نقطه ميزان بدايت سال نو در سراسر عالم قرار گيرد . انتخاب
اين نقطه را منوط به تصميم بيت العدل اعظم فرموده‌اند .
  -٢٧و اجعلوا الايّام الزآئدة عن الشّهور قبل شهر الصّيام (بند ١٦)
اساس تقويم بديع سال شمسی است که ٣٦٥ روز و ٥ ساعت و تقريباً ٥٠ دقيقه است .
تقويم بديع شامل نوزده ماه نوزده روزه است که جمعاً ٣٦١ روز می شود . چهار روز
باقی مانده که در سالهای کبيسه پنج روز می گردد ،ايّام هاء است . حضرت نقطه
اولی موقع ايّام هاء را در تقويم صريحاً معيّن نفرمودند . حضرت بهاءاللّه در
کتاب مستطاب اقدس آن ايّام زائده را بلافاصله قبل از شهرالعلاء که شهر صيام است
قرار داده‌اند . برای اطّلاع بيشتر به کتاب *(عالم بهائی)* ، مجلّد هجدهم ، قسمت
تقويم بهائی مراجعه شود .
 
ص ١٢٤
 -٢٨انّا جعلناها مظاهر الهآء (بند ١٦)
ايّام زائده در تقويم که به ايّام هاء معروف است امتيازش در اين است که مظاهر
حرف "هاء" می باشد . ارزش عددی حرف "هاء" به حساب ابجد پنج است که با حدّ اعلای
ايّام زائده مطابق است . در آثار مبارکه حرف "هاء" مبيّن معانی روحانی متعدّدی
است و از جمله رمزی از هويّت الهيّه می باشد .
  -٢٩و اذا تمّت ايّام الاعطآء قبل الامساک (بند ١٦)
جمال اقدس ابهی به پيروان خود امر فرموده‌اند که ايّام هاء را با وجد و سرور به
برگزاری ضيافات و انفاق به فقرا اختصاص دهند . حضرت وليّ امراللّه می فرمايند که
ايّام هاء مخصوص مهمان نوازی و اعطاء هدايا و غيره می باشد .
  -٣٠ليس علی المسافر ... من حرج (بند ١٦)
حضرت بهاءاللّه حدّ اقلّ مدّت سفر را که مشمول معافيت از صوم می شود معيّن
فرموده اند (سؤال و جواب ، فقرات ٢٢ و ٧٥) . جزئيّات اين حکم در جزوه *(تلخيص
و تدوين حدود و احکام)* ، قسمت د ، ١-١-٥-٢ تا ٥-١-٥-٢ خلاصه شده .
بر حسب بيان حضرت وليّ امراللّه مسافرين گر چه از فريضه صوم
 
ص ١٢٥
معافند ، ولی مختارند که اگر بخواهند صائم گردند . و اين معافيت شامل تمام طول
مدت سفر است ، نه فقط ساعاتی که شخص مسافر در قطار راه آهن يا اتومبيل و غيره می
گذراند .
  -٣١ليس علی المسافر و المريض و الحامل و المرضع من حرج عفا اللّه عنهم فضلاً من
عنده (بند ١٦)
کسانی که از صوم معافند عبارتند از بيماران ، سالخوردگان (يادداشت شماره ١٤) ،
زنان در ايّام عادت ماهيانه (يادداشت شماره ٢٠) ، مسافران (يادداشت شماره ٣٠)
، زنان باردار و زنان مرضع . اين معافيت شامل کسانی که به اشغال شاقّه اشتغال
دارند نيز می گردد ولی به آنان توصيه شده که در آن ايّام قناعت و ستر لاجل
احترام حکم اللّه و مقام صوم اولی و احب (سؤال و جواب ، فقره ٧٥) . حضرت وليّ
امراللّه فرموده‌اند که بيت العدل اعظم نوع کارهائی را که مشمول معافيت از صوم می
شود تعيين خواهند کرد .
  -٣٢کفّوا انفسکم عن الاکل و الشّرب من الطّلوع الی الافول (بند ١٧)
 
ص ١٢٦
اين آيه طول مدّت صوم را معيّن می کند . حضرت مولی الوری در يکی از الواح ، بعد
از بيان اينکه صوم عبارت از کفّ نفس است از جميع مأکولات و مشروبات می فرمايند
دخان از جمله مشروبات است . در لسان عربی کلمه شرب به استعمال دخان نيز اطلاق
می شود .
  -٣٣قد کتب لمن دان باللّه الدّيّان ان يغسل فی کلّ يوم يديه ثمّ وجهه ... و
يذکر خمساً و تسعين مرّةً اللّه ابهی (بند ١٨)
در اسلام حديثی دالّ بر اين مطلب است که از ميان اسماء متعدّد خدا يکی از همه
عظيمتر است ، ولی هويّت اين اسم تا به حال مستور بود تا آنکه جمال قدم تأييد
فرمودند که بهاء اسم اعظم الهی است . عبارت اللّه ابهی يکی از شئون اسم اعظم
است (يادداشت شماره ١٣٧)
مشتقّات کلمه بهاء نيز اسم اعظم محسوب می شود . حضرت وليّ امراللّه در توقيعی
که حسب الامر مبارک صادر گشته فرموده‌اند که نام بهاءاللّه اسم اعظم است و عبارات
يا بهاءالابهی در مقام استغاثه و اللّه ابهی در مقام تحيّت هر دو بر نفس مقدّس
حضرت بهاءاللّه دلالت دارد . معنی و مقصود از اسم اعظم آن است که
 
ص ١٢٧
جمال قدم به اجلّ و اعظم اسماء الهی مبعوث گشته‌اند ، يعنی مقام آن حضرت مقام
مظهر کلّی  الهی است .
تحيّت اللّه ابهی در زمان سرگونی جمال مبارک در ادرنه متداول شد . گرفتن وضو قبل
از ذکر نود و پنج مرتبه اللّه ابهی در روز لازم است (يادداشت شماره ٣٤) .
  -٣٤کذلک توضّأوا للصّلوة (بند ١٨)
گرفتن وضو از شرايط لازمه در تلاوت بعضی ادعيه مبارکه است . قبل از بجا آوردن
هر يک از سه صلات يوميّه و ذکر نود و پنج مرتبه "اللّه ابهی "و آيه‌ای که نسوان
در ايّام عادت ماهيانه بجای نماز و روزه تلاوت می نمايند گرفتن وضو واجب است
)يادداشت شماره ٢٠)
وضو عبارت از شستن دست و صورت به نيّت اداء نماز است . در مورد صلات وسطی شستن
دست و صورت با تلاوت آياتی مخصوص توأم است ( به *(ملحقات کتاب مستطاب اقدس)*
رجوع شود ).
اهميت وضو صرفاً در شستن دست و صورت نيست . چنانکه اگر نفسی حتّی بلافاصله بعد
از استحمام نيّت نماز نمايد ، باز گرفتن وضو برايش لازم است (سؤال و جواب ، فقره  . (١٨
هرگاه آب برای وضو موجود نباشد ، بجای وضو آيه‌ای مخصوص
 
ص ١٢٨
پنج مرتبه بايد تکرار شود (يادداشت شماره ١٦) . همچنين کسانی که از نظر صحّی
استفاده از آب برايشان مضرّ باشد مشمول اين حکم می باشند ( سؤال و جواب ، فقره  . (٥١
مقرّرات مشروح حکم وضو در جزوه *( تلخيص و تدوين حدود و احکام)* قسمت د ،
 ١-١٠-١تا  ٧-١٠-١-و همچنين در رساله *(سؤال و جواب)* ، فقرات  ٥١، ٦٢،  ٦٦،  ٧٧و
 ٨٦مندرج است .
  -٣٥قد حرّم عليکم القتل (بند ١٩)
حرمت ارتکاب قتل را جمال اقدس ابهی در کتاب مستطاب اقدس (بند ٧٣) تکرار
فرموده‌اند . برای قتل عمدی مجازات‌هائی معيّن شده است (يادداشت شماره ٨٦) . در
مورد قتل غير عمدی ، پرداخت مبلغ معيّنی به عنوان خونبها به خانواده شخص مقتول
لازم است (کتاب مستطاب اقدس ، بند ١٨٨)
  -٣٦قد حرّم عليکم ... الزّنا (بند ١٩)
کلمه زنا در لغت شامل زنای محصن و غير محصن هر دو می باشد ، يعنی هم به روابط
جنسی بين يک فرد متأهّل با کسی که همسر او نيست و هم به طور کلّی به روابط جنسی
خارج از محدوده ازدواج اطلاق می شود . جريمه‌ای را که جمال اقدس ابهی مقرّر
فرموده‌اند
 
ص ١٢٩
برای مرد و زن غير محصن است که مرتکب زنا شوند (يادداشت شماره ٧٧) . تعيين
مجازات مربوط به ساير تخلّفات جنسی ، من جمله زنای به عنف به تصميم بيت العدل
اعظم محوّل شده است .
  - ٣٧ ثمّ الغيبة و الافترآء (بند ١٩)
جمال قدم در الواح عديده غيبت ، افتراء و عيب جوئی از ديگران را از اعمال
ممنوعه محرّمه محسوب داشته ، چنانکه در کلمات مکنونه می فرمايند : يا ابن
الوجود کيف نسيت عيوب نفسک و اشتغلت بعيوب عبادی  من کان علی ذلک فعليه لعنة
منّی . و نيز می فرمايند : يا ابن الانسان لا تنفّس بخطآء احد ما دمت خاطئاً و
ان تفعل بغير ذلک ملعون انت و انا شاهد بذلک . در کتاب عهدی لسان عظمت به اين
انذار شديد ناطق قوله الاحلی : به راستی می گويم لسان از برای ذکر خير است او
را به گفتار زشت ميالائيد عفا اللّه عمّا سلف از بعد بايد کل بما ينبغی تکلّم
نمايند از لعن و طعن و ما يتکدّر به الانسان اجتناب نمايند .
  -٣٨قد قسمنا المواريث علی عدد الزّآء (بند ٢٠)
 
ص ١٣٠
احکام مربوط به ارث فقط در صورتی مجری می گردد که شخص متوفّی وصيّت نامه بجا
نگذاشته باشد . در کتاب مستطاب اقدس (بند ١٠٩) امر به نوشتن وصيّت نامه نازل
گشته است . در جای ديگر صريحاً می فرمايند که هر فردی بر ما يملک خود اختيار
تامّ دارد و آزاد است هر طور اراده نمايد وصيّت کند که ارث او بين هر کس ، خواه
بهائی يا غير بهائی ، تقسيم شود (سؤال و جواب ، فقره ٦٩). در توقيعی که حسب
الامر حضرت وليّ امراللّه صادر شده توضيحات ذيل مندرج است :
گر چه احبّاء مجازند در وصيّت نامه ما يملک خويش را به اراده خود تقسيم نمايند،
 امّا اخلاقاً و وجداناً موظّفند که در نوشتن وصيّت نامه دستور جمال مبارک را در
مورد اثرات ثروت در جامعه هميشه در نظر گرفته و آن را مراعات نمايند و از جمع مال
به حدّ افراط و تمرکز آن در بين افرادی معدود و يا گروه هائی  محدود اجتناب
نمايند . (ترجمه)
آيه مذکور در کتاب اقدس مقدّمه قسمت مفصّلی است که در طيّ آن جمال قدم جزئيّات
احکام ارث را تشريح می فرمايند . در مطالعه اين قسمت بايد در نظر داشت که گرچه
چنين بر می آيد که اين حکم در موردی است که شخص متوفّی مرد باشد ولی فی الجمله
 
ص ١٣١
احکام مزبور در مورد زنان متوفّی نيز قابل اجرا است . اصول احکام ارث که طبق آن
دارائی شخص متوفّی بين هفت طبقه ( اولاد ، همسر ، پدر ، مادر ، برادران ،
خواهران و معلّمين ) تقسيم می شود بر پايه احکامی استوار است که حضرت نقطه
اولی در کتاب مبارک بيان نازل فرموده‌اند . تفاصيل عمده احکام ارث ، در صورت فقدان
وصيّت نامه ،از اين قرار است :
 -١در صورتی که شخص متوفّی ذرّيه داشته و ماترک او شامل خانه مسکونی نيز باشد ،
خانه مسکونی به پسر ارشد می رسد (سؤال و جواب فقره ٣٤).
 -٢در صورتی که شخص متوفّی فرزند ذکور نداشته باشد ، دو ثلث خانه مسکونی به
ذرّيه دختر و ثلث ديگر به بيت العدل راجع است (سؤال و جواب ، فقرات ٤١ و ٧٢).
در باره اينکه در اين مقام مراد بيت العدل اعظم يا بيت العدل محلّی است به
يادداشت شماره ٤٢ مراجعه شود . (به يادداشت شماره ٤٤ نيز مراجعه شود.)
 -٣ما بقی دارائی شخص متوفّی بين هفت طبقه ورّاث تقسيم می شود . جزئيّات مربوط
به سهم هر گروه در رساله *(سؤال و جواب )* ، فقره ٥ و جزوه *(تلخيص و تدوين
حدود و احکام)* ، قسمت د ، ١-٣-٣- مندرج است .
 -٤در صورتی که تعداد ورّاث موجود در هر طبقه بيش از يک فرد
 
ص ١٣٢
باشد ، سهم آن طبقه بالسّويّه بين آنها ، اعمّ از زن و مرد ، تقسيم می شود .
 -٥در صورتی که ذرّيه موجود نباشد ، سهم اولاد به بيت العدل راجع است (سؤال و
جواب ، فقرات ٧و ٤١) .
 -٦در صورتی که ذرّيه موجود ولی ساير طبقات ورّاث کلّاً يا بعضاً مفقود باشند ،
دو ثلث سهام آنان به ذرّيه و ثلث ديگر به بيت العدل راجع است (سؤال و جواب
،فقره ٧).
 -٧در صورت فقدان تمام طبقات مصرّحه ، دو ثلث ماترک به خواهرزاده‌ها و
برادرزاده های شخص متوفّی می رسد . اگر آنها نيز نباشند سهمشان به عمّه ، خاله ،
عمو و دائی راجع می شود و در صورتی که آنها هم حيات نداشته باشند به فرزندانشان می
رسد . در هر حال ثلث باقی مانده به بيت العدل راجع است .
 -٨در صورتی که همه طبقات فوق الذکر مفقود باشند ، تمام دارائی شخص متوفّی به
بيت العدل راجع است .
 -٩حضرت بهاءاللّه می فرمايند که نفوس غير مؤمن از والدين يا منسوبين بهائی ارث
نمی برند (سؤال و جواب ، فقره ٣٤) . حضرت وليّ امراللّه در توقيعی که حسب
الامر مبارک مرقوم گشته چنين می فرمايند : اين امر منحصراً محدود به مواردی است که
شخص بهائی بدون وصيّت نامه فوت کند و لاجرم
 
ص ١٣٣
ماترک او بر طبق کتاب اقدس تقسيم شود . در غير اين صورت فرد بهائی مختار است
مايملک خود را به هر شخصی بدون ملاحظه ديانت ببخشد مشروط بر اينکه وصيّت نامه‌ای
تنظيم و نيّت خود را تعيين کرده باشد . بنابراين ملاحظه می کنيد که شخص بهائی
همواره می تواند برای زوجه يا اولاد و يا منسوبان غير بهائی خود در وصيّت نامه
سهمی منظور دارد . (ترجمه)
جزئيّات مفصّلتر احکام ارث در جزوه *(تلخيص و تدوين حدود و احکام)* ، قسمت د ،
 ٣-٣-١تا ١٥-٣-٣ خلاصه شده است .
  -٣٩للاخوان من کتاب الهآء ... و للاخوات من کتاب الدّال (بند ٢٠)
در رساله *(سؤال و جواب)* توضيحات مفصّلی در باره سهام ارث برادران و خواهران
شخص متوفّی مذکور است . اگر برادر و خواهر با شخص متوفّی از يک پدر باشند ، هر
يک از آنان تمام سهم خود را دريافت می دارد . امّا اگر از يک پدر نباشند ، دو
ثلث سهام به آنان می رسد و ثلث باقی مانده به بيت العدل راجع است (سؤال و جواب ،
فقره ٦) . علاوه بر آن ، در صورتی که شخص متوفّی در بين ورّاث برادران و
خواهران تنی داشته باشد ، برادران و
 
ص ١٣٤
خواهران ناتنی از طرف مادر ارث نمی برند (سؤال و جواب ، فقره ٥٣) . برادران و
خواهران ناتنی مادری البتّه از ما ترک پدر خودشان ارث می برند .
  -٤٠و للمعلّمين (بند ٢٠)
حضرت عبدالبهاء در يکی از الواح معلّمينی را که به تربيت روحانی اطفال مشغولند
به منزله پدر روحانی که به فرزند خود زندگانی جاودانی می بخشد محسوب داشته می
فرمايند : اين است که از ورّاث به موجب شريعت اللّه معدودند .
حضرت بهاءاللّه شرايط ارث بردن معلّم را تصريح و سهم او را تعيين فرموده‌اند
)سؤال و جواب ، فقره ٣٣) .

 -٤١انّا لمّا سمعنا ضجيج الذّرّيّات فی الاصلاب زدنا ضعف ما لهم و نقصنا عن
الاخری (بند ٢٠)
طبق احکام کتاب مبارک بيان به اولاد شخص متوفّی نُه قسمت ارث تعلّق می گرفت که
عبارت بود از ٥٤٠ سهم . و اين مقدار کمتر از ربع ماترک شخص متوفّی است . جمال
اقدس ابهی سهم آنان را مضاعف فرمودند که به ١٠٨٠ سهم بالغ می گردد و از سهام شش
طبقه ديگر ورّاث کاستند و در آيه فوق اصل مقصد اين حکم
 
ص ١٣٥
و چگونگی توزيع ميراث را بيان می فرمايند (سؤال و جواب ، فقره ٥) .
  -٤٢بيت العدل (بند ٢١)
در کتاب مستطاب اقدس هرگاه ذکر بيت العدل آمده جمال مبارک واضحاً تصريح نفرموده
اند که مراد بيت العدل اعظم است يا بيت العدل محلّی ، يعنی دو مؤسّسه‌ای که
تشکيلش در امّ الکتاب مصرّح است . هيکل اطهر ذکر "بيت العدل " را به طور کلّی می
فرمايند . در اين صورت تشخيص اينکه کدام يک از اين بيوت عدل مقصود است بستگی به
اجرای هر حکمی دارد که در آينده بايد تعيين گردد . در يکی از الواح حضرت عبدالبهاء
مال بی وارث را از جمله منابع درآمد مخزن محلّی به حساب می آورند . اين امر می
رساند که مقصد از بيت العدل که در فقرات مربوط به ارث در کتاب مستطاب اقدس مذکور
گشته بيت العدل محلّی است .
  -٤٣و الّذی له ذرّيّة و لم يکن ما دونها (بند ٢٢)
حضرت بهاءاللّه توضيح می فرمايند که اين حکم در کل و بعض هر دو جاری است يعنی هر
کدام از ساير ورّاث نباشند دو ثلث به ذرّيه راجع و ثلث به بيت عدل (سؤال و جواب
فقره ٧) .
 
ص ١٣٦
 -٤٤و جعلنا الدّار المسکونة و الالبسة المخصوصة للذّرّيّة من الذّکران دون
الاناث و الورّاث (بند ٢٥)
در لوحی حضرت عبدالبهاء می فرمايند که بيت مسکونی و البسه مخصوصه ، در صورتی که
شخص متوفّی مرد باشد ، به پسران او تعلّق می يابد . اگر پسر ارشد حيات داشته
باشد هر دو به او راجع است ، و الّا به پسر ثانی و اگر ثانی فوت شده باشد به پسر
ثالث می رسد و قس علی ذلک . حضرت عبدالبهاء توضيح می فرمايند که اين از
امتيازات ولد بکر است که در جميع شرايع الهيّه رعايت شده ، چنانچه در لوحی می
فرمايند : در جميع شرايع الهيّه ولد بکر امتيازات فوق العاده داشته حتّی ميراث
نبوّت تعلّق به او داشت . همراه با امتيازاتی که به پسر ارشد داده شده وظايفی هم
بعهده او واگذار شده است . مثلاً ولد بکر وجداناً موظّف است که محضاً للّه
ملاحظه مادر خود را نموده و احتياجات ساير ورّاث را نيز ملحوظ دارد .
جمال اقدس ابهی در بيان اين فقره از احکام ارث چنين فرموده‌اند که اگر شخص متوفّی
بيش از يک خانه مسکونی داشته باشد ، اعلی و اشرف آن بيوت به فرزند ذکور می رسد.
ساير بيوت ، همراه با ديگر اموال شخص متوفّی ، بين ورّاث تقسيم می گردد (سؤال و
جواب ، فقره ٣٤) . اگر فرزند ذکور موجود نباشد دو ثلث بيت مسکونی و
 
ص ١٣٧
البسه مخصوص پدر به دختران او و ثلث ديگر به بيت العدل راجع است (سؤال و جواب،
فقره ٧٢) . همچنين می فرمايند که اگر شخص متوفّی زن باشد لباسهای مستعمل او بين
دخترانش به طور مساوی تقسيم می گردد و البسه غير مستعمل ، جواهرات و ساير اموال
او بين ورّاثش تقسيم می شود . لباسهای مستعمل او نيز ، اگر دختر نداشته باشد ،
بين همه ورّاث تقسيم می گردد (سؤال و جواب ، فقره ٣٧) .
  -٤٥انّ الّذی مات فی ايّام والده و له ذرّيّة اولئک يرثون ما لابيهم (بند ٢٦)
اين فقره از احکام ارث در صورتی اجرا می شود که پسری قبل از فوت پدر يا مادرش
وفات نمايد . اگر دختری قبل از فوت والدينش وفات نموده و فرزندانی باقی گذاشته
باشد ، سهم ارث او بين هفت طبقه ورّاث مصرّحه در کتاب مستطاب اقدس تقسيم می
گردد (سؤال و جواب ، فقره ٥٤) .
  -٤٦و الّذی ترک ذرّيّة ضعافاً سلّموا ما لهم الی امين (بند ٢٧)
کلمه "امين" علاوه بر معنی لغوی در حقّ نفوسی مصداق می يابد که حايز صفاتی
نظير قابليّت اعتماد ، صداقت ، وفاداری ، راستی ،
 
ص ١٣٨
درستکاری و امثال آن باشند . در اصطلاح حقوقی کلمه "امين" به نفوسی چون معتمد ،
ضامن ، متصدّی ، وليّ و قيّم اطلاق می شود .
  -٤٧کلّ ذلک بعد ادآء حقّ اللّه و الدّيون لو تکون عليه و تجهيز الاسباب للکفن
و الدّفن و حمل الميّت بالعزّة و الاعتزاز (بند ٢٨)
در مورد تقسيم ارث ، جمال اقدس ابهی تصريح می فرمايند که هزينه کفن و دفن ميّت
بر ساير مخارج مقدّم است ، بعد از آن اداء ديون است و سپس پرداخت حقوق اللّه
)يادداشت شماره ١٢٥ ، سؤال و جواب ، فقره ٩) . همچنين می فرمايند که پرداخت
اين وجوه بايد از ماترک شخص متوفّی سوای خانه مسکونی و البسه مخصوصه تأمين
شود و اگر کافی نبود از اين اموال استفاده شود (سؤال و جواب ، فقره ٨٠) .
  -٤٨قل هذا لهو العلم المکنون الّذی لن يتغيّر لانّه بدء بالطّآء (بند ٢٩)
حضرت نقطه اولی در کتاب مبارک بيان عربی در وصف حکم ارث می فرمايند : ذلک من
مخزون العلم فی کتاب اللّه لن يغيّر و لن يبدّل . همچنين می فرمايند که ارقامی
که ارثيّه بر حسب آنها تقسيم می شود حايز رمزی است مُدلّ بر عرفان من يظهره اللّه .
 
ص ١٣٩
حرف ط در حساب ابجد معادل با عدد نُه (٩)و در کتاب مبارک بيان اين عدد اولين رقم
است در تقسيم ارث . زيرا حضرت اعلی سهم اولاد را نُه قسمت مقرّر فرموده بودند .
اهميت عدد نُه در اين است که معادل عدد اسم اعظم بهاء است و در اين بيان مبارک
به اين اسم اشاره شده قوله الاحلی : اسم المخزون الظّاهر الممتنع المنيع (يادداشت
شماره ٣٣) .
  -٤٩قد کتب اللّه علی کلّ مدينة ان يجعلوا فيها بيت العدل (بند ٣٠)
مؤسّسه بيت العدل عبارت است از هيأتهای انتخابی که در سطح محلّی ، ملّی و بين
المللی به تمشيت امور جامعه می پردازد . جمال اقدس ابهی تأسيس بيت العدل اعظم و
بيت العدل محلّی را در کتاب مستطاب اقدس تصريح فرموده‌اند . حضرت عبدالبهاء نيز
در الواح وصايا دستور تشکيل بيت العدل خصوصی (ملّی يا منطقه‌ای) را صادر و کيفيّت
انتخاب بيت العدل اعظم را تشريح فرموده‌اند .
مراد از بيت العدل مذکور در آيه فوق بيت العدل محلّی است . اين هيأت در نقاطی
تشکيل می شود که تعداد مؤمنين مقيم و بالغ آن به نُه نفر يا بيشتر رسيده باشد .
حضرت وليّ امراللّه برای اين منظور سنّ بلوغ اداری را موقّتا بيست و يک سالگی
مقرّر و فرموده‌اند که
 
ص ١٤٠
به اراده بيت العدل اعظم در آتيه قابل تغيير است .
بيوت عدل محلّی و خصوصی در حال حاضر به محافل روحانی محلّی و ملّی موسومند .
حضرت وليّ امراللّه می فرمايند :
اين تسميه موقّت است ... در آينده چون مقاصد و مقام امر بهائی بهتر مفهوم و
شناخته شود اين هيأتها به اسم شايسته و دائميشان ، يعنی بيت العدل ناميده
خواهند شد . امّا در آينده اين محافل روحانی فقط نامشان تغيير نمی يابد بلکه
اختيارات و مسئوليتهای ديگری نيز بر وظايف کنونی آنها افزوده خواهد شد که مناسب
و مطابق با شناسائی بيشتر امر حضرت بهاءاللّه باشد زيرا در آن زمان آئين بهائی
نه فقط به عنوان يک نظام دينی بلکه به صورت دين رسمی يک کشور مستقل شناخته خواهند
شد . (ترجمه)
  -٥٠عدد البهآء (بند ٣٠)
کلمه "بهاء" به حساب ابجد معادل عدد ٩ است . بيت العدل اعظم و همچنين محافل
روحانی محلّی و ملّی هر کدام در حال حاضر نُه (٩) عضو دارند . اين حد اقلّ
تعداد اعضائی است که حضرت بهاءاللّه مقرّر فرموده‌اند .
 
ص ١٤١
 -٥١ينبغی لهم ان يکونوا امنآء الرّحمن بين الامکان (بند ٣٠)
اختيارات و وظايف کلّی بيت العدل اعظم و محافل روحانی ملّی و محلّی و همچنين
شرايط عضويت آنها در آثار حضرت بهاءاللّه و حضرت عبدالبهاء و نيز در تواقيع حضرت
وليّ امراللّه و توضيحات بيت العدل اعظم مندرج است . وظايف عمده اين مؤسّسات
در اساسنامه بيت العدل اعظم و نظامنامه های محافل روحانی ملّی و محلّی معيّن
شده است.
 -٥٢و يشاوروا فی مصالح العباد (بند ٣٠)
جمال اقدس ابهی امر مشورت را يکی از اصول اساسی آئين خود قرار داده و به مؤمنين
می فرمايند : در جميع امور به مشورت متمسّک شويد چه که اوست سراج هدايت راه
نمايد و آگاهی عطا کند . حضرت وليّ امراللّه امر مشورت را يکی از اصول مُحکمه
نظم اداری بهائی محسوب فرموده‌اند . جمال اقدس ابهی در رساله *(سؤال و جواب)* ،
فقره ٩٩ طريقه‌ای از مشاوره را بيان و در اتّخاذ تصميم اهميت حصول اتّفاق آراء
را تأکيد نموده و می فرمايند که اگر اتّفاق آراء حاصل نشود ، رأی اکثريّت قاطع
است . بنا بر تصريح بيت العدل اعظم اين نحوه مشورت که در فقره فوق
 
ص ١٤٢
مذکور شده قبل از تأسيس محافل روحانی بوده و در پاسخ به سؤالی در باره امر
مشورت نازل گرديده است . در عين حال بيت العدل اعظم تأييد نموده‌اند که ايجاد
محافل روحانی که همواره مرجع و مساعد احبّاء در امور است به هيچ وجه مانع از اين
نمی شود که ياران از طريق مذکور در رساله *(سؤال و جواب)* نيز پيروی نمايند .
لذا احبّاء در صورتی که مايل باشند می توانند از اين روش برای مشورت در مسائل
شخصی استفاده کنند .
  -٥٣عمّروا بيوتاً باکمل ما يمکن فی الامکان (بند ٣١)
معبد بهائی مختصّ به ستايش و عبادت حقّ است . اين معبد بنای مرکزی مشرق الاذکار
است که در آتيه علاوه بر محلّ عبادت شامل ملحقاتی خواهد بود که به فعّاليتهای
اجتماعی ، بشر دوستی ، تربيتی و علمی اختصاص خواهد داشت . حضرت عبدالبهاء مشرق
الاذکار را از اعظم تأسيسات عالم انسانی توصيف می فرمايند ، و حضرت وليّ
امراللّه آن را نمونه بارزی از ارتباط و امتزاج عبادت حقّ و خدمت به خلق معرّفی
می فرمايند . در جای ديگر نظر مبارک را به آتيه اين مشروع معطوف داشته می فرمايند
که معبد بهائی و متفرّعات آن عاجزان را آسايش بخشد ، فقرا را دستگير
 
ص ١٤٣
شود ، مسافران را مأوی دهد ، غم زدگان را تسلّی عطا کند و نادانان را تربيت
نمايد . (ترجمه)
در مستقبل ايّام در همه مدن و قری معابد بهائی بنا خواهد شد .
  -٥٤قد حکم اللّه لمن استطاع منکم حجّ البيت (بند ٣٢)
اين حکم مربوط به زيارت دو بيت مبارک است ، يکی بيت حضرت نقطه اولی در شيراز و
ديگری بيت جمال اقدس ابهی (بيت اعظم) در بغداد . جمال مبارک تصريح فرموده‌اند که
حجّ يکی از دو بيت برای اجرای اين حکم کافی است (سؤال و جواب ، فقرات  ٢٥ و
 .(٢٩در دو لوح مجزّا که به سوره حجّ معروف است (سؤال و جواب ، فقره  ١٠)حضرت
بهاءاللّه آداب حجّ را برای زيارت هر يک از دو بيت مقرّر فرموده‌اند . لهذا بجا
آوردن حجّ با زيارت نمودن عادی اين دو بيت فرق دارد .
حضرت عبدالبهاء پس از صعود جمال اقدس ابهی مرقد مقدّس يعنی روضه مبارکه در بهجی
را زيارتگاه اهل بهاء قرار دادند . در لوحی می فرمايند : واجب علی کلّ النّفوس
ان يزوروا ... التّربة المقدّسة و البيت المکرّم فی العراق و البيت المعظّم فی
شيراز . همچنين می فرمايند : هذا واجب عند
 
ص ١٤٤
الاستطاعة و الاقتدار و عدم الموانع . برای زيارت روضه مبارکه در بهجی آداب
مخصوصی را مقرّر نفرموده‌اند .
  -٥٥دون النّسآء عفا اللّه عنهنّ رحمة من عنده (بند ٣٢)
حضرت اعلی در کتاب مبارک بيان حکم وجوب حجّ را يک مرتبه در مدّت حيات برای
مؤمنينی که از نظر مالی استطاعت داشته باشند نازل و فرموده‌اند تکليف را از نساء
برداشته تا آنکه بر آنها مشقّتی در سبيل وارد نيايد .
جمال مبارک نيز نساء را از اجرای حکم حجّ معاف فرموده‌اند . طبق توضيح بيت العدل
اعظم اين معافيت است نه تحريم و نسوان مختارند حکم حجّ را بجا آورند .
 -٥٦الاشتغال بامر من الامور (بند ٣٣)
بر رجال و نساء واجب شده که به کسب و حرفه‌ای اشتغال ورزند . جمال اقدس ابهی می
فرمايند : و جعلنا اشتغالکم بها نفس العبادة للّه الحقّ . اهميت روحانی و عملی
اين حکم و مسئوليت متقابل فرد و جامعه برای اجرای اين امر در توقيعی که حسب
الامر حضرت وليّ امراللّه تحرير يافته چنين بيان گرديده است :
 
ص ١٤٥
راجع به دستور حضرت بهاءاللّه در باره اينکه احبّاء به شغلی از اشغال مشغول
شوند، تعاليم مبارک در اين مورد بسيار مؤکّد است ، به خصوص بيان مبارک در کتاب
مستطاب اقدس در اين باره صريحاً می رساند که نفوس مهمله که تمايل به کار ندارند
در بساط نظم بديع الهی محبوب و مقبول نيستند . بر اساس اين حکم محکم ، حضرت
بهاءاللّه می فرمايند که تکدّی نه تنها مذموم است بلکه بايد به کلّی از صفحه
روزگار محو گردد . کسانی که زمام تشکيلات جامعه را در دست دارند موظّفند وسائلی
فراهم کنند تا هر فردی از افراد فرصت يابد و به کسب حرفه و صنعتی نائل شود . و
همچنين بايد تدابيری اتّخاذ کنند تا اين استعداد و کاردانی ، هم بخاطر ترويج نفس
حرفه و هم به خاطر امرار معاش آن فرد ، به کار رود . بر هر فردی از افراد ، ولو
هر قدر دچار موانع و محدوديت باشد ، واجب است به کار و پيشه‌ای اشتغال ورزد ، چون
کار ، علی الخصوص وقتی با نيّت خدمت همراه باشد ، به موجب تعاليم حضرت بهاءاللّه
نوعی عبادت است . کار نه تنها متضمّن فايده عمومی است ، بلکه بنفسه دارای
 
ص ١٤٦
قدر و منزلتی مخصوص است . زيرا موجب تقرّب ما به درگاه الهی است و سبب می گردد
که مقصد الهی را برای حيات خود در اين عالم بهتر ادراک نمائيم . بنا بر اين واضح
است ثروتی که از راه ارث به دست آيد هيچ کس را از کار روزانه معاف نمی نمايد .
)ترجمه)
حضرت عبدالبهاء در يکی از الواح مبارکه می فرمايند : اگر نفسی عاجز باشد يا به
فقر شديد افتد و چاره‌ای نتواند اغنياء يا وکلاء بايد چيزی مبلغی در هر ماهی از
برای او معيّن کنند تا با او گذران کند ... مقصد از وکلاء وکلای ملّت است که
اعضای بيت عدل باشد . ( به يادداشت شماره ١٦٢ در باره تکدّی نيز مراجعه شود .)
در مورد اين حکم از بيت العدل اعظم سؤال شده است که آيا علاوه بر شوهر ، همسر
او نيز ملزم است که برای امرار معاش به کاری مشغول شود . در جواب چنين توضيح
داده‌اند که به موجب امر حضرت بهاءاللّه احبّاء بايد به کاری اشتغال ورزند که
نفعش متوجّه خود آن نفوس و سايرين گردد و اداره منزل و تأمين صفای خانواده  از
کارهای بسيار محترم و پر مسئوليتی است که اهميت اساسی برای جامعه دارد .
حضرت وليّ امراللّه در توقيعی که حسب الامر مبارک صادر شده
 
ص ١٤٧
در باره سنّ تقاعد از کار می فرمايند : اين موضوعی است که بيت العدل اعظم بايد
در باره آن قراری دهند چون در اين مورد هيچ دستور العملی در کتاب اقدس نازل
نشده است . (ترجمه)
  -٥٧قد حرّم عليکم تقبيل الايادی فی الکتاب (بند ٣٤)
در بعضی از شرايع گذشته و سنن و آداب اقوام مختلفه بوسيدن دست شخصيّتهای دينی يا
صاحبان مناصب عاليه به نشان احترام و تمکين و تسليم به منصب و مقام آنان مرسوم
بوده است . حضرت بهاءاللّه در کتاب مستطاب اقدس بوسيدن دست را حرام فرموده‌اند .
و در الواح مبارکه رسومی چون سجود و انطراح در مقابل ديگران و هر عمل ديگری را از
اين قبيل که سبب تذليل و تحقير افراد می شود تحريم فرموده‌اند .
  -٥٨ليس لاحد ان يستغفر عند احد (بند ٣٤)
حضرت بهاءاللّه اقرار به معاصی و استغفار در نزد خلق را حرام فرموده‌اند . بجای
آن انسان بايد فقط از حقّ طلب مغفرت نمايد . در لوح بشارات می فرمايند : اين
اقرار نزد خلق سبب
 
ص ١٤٨
حقارت و ذلّت است و حقّ جلّ جلاله ذلّت عباد خود را دوست ندارد .
حضرت وليّ امراللّه در بيان سابقه و کيفيّت اين حرمت در توقيعی که حسب الامر
مبارک صادر گرديده می فرمايند : ما از اقرار به قصور و معاصی چنانکه کاتوليک ها
نزد کشيش معمول می دارند و يا از اعتراف به گناهان در ملأ عام چنانکه در بعضی از
فرقه های مذهبی مرسوم است ممنوعيم ، امّا اگر بخواهيم نزد شخصی خطائی را که
مرتکب شده‌ايم به طيب خاطر اعتراف و يا به بعضی از عيوب اخلاقی خويش اذعان کنيم و
از او طلب عفو و پوزش نمائيم کاملاً مختاريم . (ترجمه)
طبق توضيح بيت العدل اعظم حرمت اقرار به معاصی مانع از اين نيست که شخص خاطی در
جلسه مشورتی که در ظلّ تشکيلات امری منعقد گشته به خطای خود اذعان نمايد .
همچنين می تواند اين گونه اظهارات را در نزد دوست نزديک و يا مشاور متخصّصی بيان
و از آنان کسب نظر نمايد .
  -٥٩من النّاس من يقعد صفّ النّعال طلباً لصدر الجلال (بند ٣٦)
 
ص ١٤٩
در شرق چنين مرسوم بوده که مردم قبل از ورود در مجامع کفشهای خود را از پا بيرون
می آوردند . دورترين نقطه از مدخل ، يعنی صدر مجلس ، محلّ جلوس محترمترين نفوس
قرار می گرفت . اشخاص به اقتضای شأن و مقام به ترتيب از صدر مجلس تا در ورودی
می نشستند . آن کس که مقامش کمتر از همه بود جايش نزديک کفش کن بود .
  -٦٠و منهم من يدّعی الباطن و باطن الباطن (بند ٣٦)
اين آيه اشاره است به کسانی که مدّعی علم باطن هستند و تعلّق شديدشان به چنين
علومی آنها را از شناسائی مظهر الهی ممنوع می سازد . در جای ديگر جمال مبارک می
فرمايند : نفوسی که به اوهام خود معتکف شده‌اند و اسم آن را باطن گذاشته‌اند فی
الحقيقه عبده اصنامند .
  -٦١کم من عبد اعتزل فی جزآئر الهند و منع عن نفسه ما احلّه اللّه له و حمل
الرّياضات و المشقّات (بند ٣٦)
اين آيات بر تحريم رهبانيّت و رياضت دلالت دارد . به جزوه *(تلخيص و تدوين حدود
و احکام)* ، قسمت د ، ٣-٢٥-١-٤ و
 
ص ١٥٠
 ٤-١-٢٥-٤رجوع شود . در کلمات فردوسيّه جمال اقدس ابهی در توضيح اين مطلب چنين
می فرمايند : انزوا و رياضات شاقّه به عزّ قبول فائز نه . صاحبان بصر و خرد
ناظرند به اسبابی که سبب روح و ريحان است . هيکل اقدس به کسانی که در مغارهای جبال
ساکن و آنان که در ليالی به قبور متوجّه امر می فرمايند که اين امور را بگذارند
و خود را از مواهبی که حقّ در اين جهان برای ايشان خلق فرموده محروم نسازند . و
در لوح مبارک بشارات می فرمايند : اعمال حضرات رهبه و خوريهای ملّت حضرت روح
عليه سلام اللّه و بهائه عنداللّه مذکور و لکن اليوم بايد از انزوا قصد فضا
نمايند و بما ينفعهم و ينتفع به العباد مشغول گردند و کل را اذن تزويج عنايت
فرموديم ليظهر منهم من يذکراللّه .
  -٦٢من يدّعی امراً قبل اتمام الف سنة کاملة (بند ٣٧)
امتداد دور بهائی تا زمانی است که مظهر ظهور بعد مبعوث گردد و چنين ظهوری قبل از
انقضای حدّ اقل يک هزار سال تمام تحقّق نخواهد يافت . حضرت بهاءاللّه تحذير می
فرمايند که مبادا اين آيه
 
ص ١٥١
به غير معنی ظاهری تفسير شود . در يکی از الواح مبارکه تصريح می فرمايند : اگر
نفسی به کلّ آيات ظاهر شود قبل از اتمام الف سنه کامله که هر سنه آن دوازده
ماه بما نزل فی الفرقان و نوزده شهر بما نزل فی البيان که هر شهری نوزده يوم مذکور
است ابداً تصديق منمائيد .
اظهار امر خفيّ جمال مبارک در سياه چال طهران در اکتبر ١٨٥٢ بدايت ظهور آن حضرت
و آغاز مدّت هزار سال يا بيشتر است که بايد قبل از ظهور بعد منقضی گردد .
  -٦٣هذا ما اخبرناکم به اذ کنّا فی العراق و فی ارض السّرّ و فی هذا المنظر
المنير (بند ٣٧)
مراد از ارض سرّ ادرنه و مقصد از هذا المنظر المنير عکّا است .
  ٦٤و  ٦٥- من النّاس من غرّته العلوم ... و اذا سمع صوت النّعال عن خلفه يری نفسه
اکبر من نمرود (بند ٤١)
در شرق معمول چنين است که محض احترام رؤسای دينی مريدان آنان به فاصله يکی دو
قدم پشت سر آنها راه می روند .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر